پیش مرگ

پیش مرگ

معنای ساده و لغوی

«پیش‌مرگ» به کسی گفته می‌شود که قبل از دیگری می‌میرد. در این معنا، پیش‌مرگ فردی است که عمرش کوتاه‌تر است یا به‌طور طبیعی یا تصادفی از کسی دیگر زودتر از دنیا می‌رود. این کاربرد بیشتر در متون ادبی و مذهبی برای بیان فقدان و مرگ پیش از موعد دیده می‌شود.

معنای تاریخی و فرهنگی

در گذشته، اصطلاح «پیش‌مرگ» به کسی گفته می‌شد که پیش از شاه، امیر یا فرد صاحب مقام از غذا یا نوشیدنی او می‌خورد تا در صورت وجود سم، خود بمیرد و صاحب مقام آسیبی نبیند. این فرد نقش بلاگردان یا محافظ جان دیگران را ایفا می‌کرد و جان خود را در خطر می‌انداخت تا کسی مهم در امان بماند. چنین رفتاری در دربارها و خاندان‌های سلطنتی، کاربرد عملی و حفاظتی داشت.

 معنای مجازی

به‌صورت مجازی، این اصطلاح می‌تواند به کسی گفته شود که برای دیگری فداکاری می‌کند یا قربانی می‌شود؛ یعنی فردی که جان یا آسایش خود را برای نجات یا محافظت دیگری به خطر می‌اندازد. در این معنا، پیش‌مرگ به نوعی قربانی یا فدایی هم تعبیر می‌شود و در ادبیات، داستان‌ها و سخنان اخلاقی به کار می‌رود.

لغت نامه دهخدا

پیش مرگ. [ م َ ] ( ص مرکب ) که پیش از کسی میرد. که پیش از وی بدرود حیات گوید. بلاگردان.
- پیش مرگ شدن کسی را؛ برخی او شدن. فدای او شدن. پیش بمردن کسی را. تصدیق او شدن. تصدق او رفتن: الهی پیش مرگت بشوم فلان کار را بکن.

فرهنگ معین

(مَ ) (ص مر. ) ۱ - کسی که حاضر است پیش از مرگ عزیزش بمیرد، قربانی، فدا. ۲ - کسی که پیش از پادشاه، اندکی از غذای او را می خورد تا از سالم بودن آن اطمینان حاصل شود.

فرهنگ عمید

۱. آن که پیش از دیگری بمیرد.
۲. [مجاز] قربانی، فدایی

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنکه پیش از کسی بمیرد پیش میر. ۲- کسی که پیش از شاه یا امیر از غذای او خورد تااگر سمی در آن باشد وی بمیرد و مخدوم مصون ماند بلا گردان.

جمله سازی با پیش مرگ

مردشان پیش مرگ نقش‌انگیز اسبشان خامه گوش و رنگ آمیز
کاش خواهر پیش مرگت گشتمی از جهان پیش از تو در بگذشتمی
هر دو بگذار و بمیر از پیش مرگ گر همی در زندگانی زندگانی بایدت
پیش مرگت شوم ای لعبت چین که غلامیت به از سلطنت روی زمین
به پشت سواران سپرهای کرگ کشیده یکی باره در پیش مرگ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سرانجام یعنی چه؟
سرانجام یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز