پیاله، که به آن جام یا ساغر هم گفته میشود، کاسه کوچک یا قدحی شیشهای یا بلورین است که برای نوشیدن شراب استفاده میشود. پیاله نیگی یکی از معروفترین نمونههای آن است. این واژه در زبانهای اروپایی نیز وجود دارد. بر اساس لغتنامه دهخدا، به نظر میرسد که این واژه ریشهای یونانی داشته و اعراب از آن فیالجه را ساختهاند، یا اینکه یونانیان این واژه را با همین معنی از ایرانیان گرفتهاند. در افغانستان امروزی، به معنای استکان به کار میرود. در اروپای دوران قدیم، معادلهای لاتین آن Phile یا Patera بودند. این ظروف فلزی یا سرامیکی، کمعمق و بدون دسته بودند و در مرکز خود گودی داشتند که برای سهولت در نگهداری طراحی شده بود. در یونان باستان، از پیاله برای ساغرریزی استفاده میشد. همچنین نام یک صورت فلکی است که معادل عربی آن کأس و معادل انگلیسی آن Crt است. این صورت فلکی در تاریخ ۵ اردیبهشت به نصف النهار میرسد و مساحتی برابر با ۱۸۴ درجه مربع دارد. در اساطیر، گفته میشود که پیاله توسط کلاغ برای آپولو حمل شد یا توسط خدایان المپ نوشیده شد. تمام اجرام این صورت فلکی بالاتر از قدر ۱۴ هستند.
پیاله
لغت نامه دهخدا
از دور چو بینی مرا بداری
پیش رخ رخشنده دست عمدا
چون رنگ شراب از پیاله گردد
رنگ رخت از پشت دست پیدا.رودکی.ساقیا مر مرا از آن می ده
که غم من بدو گسارده شد
از قنینه برفت چون مه نو
در پیاله مه چهارده شد.ابوشکور.بشکفت لاله ها چو عقیقین پیاله ها
وآنگه پیاله ها همه آکنده مشک و بان.منوچهری.پیاله روان شد چنانکه از خوان همه مستان بازگشتند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 533 ). صخری پیاله شراب در دست داشت و بخواست خورد. ( تاریخ بیهقی ص 683 ).
تو به پیاله نبید خور که مرا بس
حبر سیاه و قلم نبید و پیاله.ناصرخسرو( دیوان چ تهران ص 389 ).ماه نو و صبح بین پیاله و باده
عکس شباهنگ بر پیاله فتاده.خاقانی.در میی کآسمان پیاله اوست
آفتابی عیان کنید امروز.خاقانی.هر زمان چون پیاله چند زنی
خنده در روی لعبت ساده.سعدی.دیدم بخواب خوش که بدستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار بدولت حواله بود.حافظ.دادگرا فلک ترا جرعه کش پیاله باد
دشمن بدسگال تو غرقه بخون چو لاله باد.حافظ.زاهد شراب کوثر و عارف پیاله خواست
تا در میانه خواسته کردگار چیست.حافظ.اوراق کهنه کی به می کهنه میرسد
ذوقی که در پیاله بود در رساله نیست.طالب.از یک نگاه ساقی شد دین و دل ز دستم
پنهان نمیتوان کرد از یک پیاله مستم.؟جام؛ پیاله از سیم و آبگینه و جز آن. ( منتهی الارب ).
- امثال:
اول پیاله و بدمستی.
اول پیاله و دُرد.
به یک پیاله مست است.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. ظرفی که در آن باده یا آشامیدنی دیگر بخورند، جام، ساغر.
۳. (تصوف ) صفای ظاهر و باطن که هرچه در او باشد ظاهر شود.
۴. (تصوف ) هر ذره از ذرات موجودات که شخص عارف از آن بادۀ معرفت نوشد: زاهد شراب کوثر و عارف پیاله خواست / تا در میانه خواستهٴ کردگار چیست (حافظ: ۱۴۸ ).
* پیالهٴ جور:
۱. پیالۀ مالامال.
۲. پیالۀ پر از می.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- آوندی از چینی و بلور و جز آن که با آن شراب و دیگر نوشیدنیها نوشند پیغاله: یک عدد صراحی نقره مملو از رواح ریحانی... با پیال. طلا و پیش انداز زر بفت از پی او فرستادند.۲- محبوبمعشوق. ۳- هر ذره از ذرات موجودات که از آن عارف شراب معرفت نوشد. ۴- ساعت پیاله یی. ۵- یکی از لوازم آتشگاه که در تشریفات دینی زردشتیان بکار رود. یا پیال. بنزین. آلتی است که در ساختمان دستگاه کاربوراتور ساد. موتور اتومبیل بکار رفته است و در داخل آن یک شناور قرار دارد که بمحض اینکه سطح بنزین بحد معینی میرسد شناور بسوزنی فشار آورده مجرای ورود بنزین را به پیاله مسدود میسازد.یا پیال. شراب.جام شراب: صخری پیال. شراب در دست داشت و بخواست خورد.
نام برده فداکار شاهزاده قورقود برادر سلطان سلیم خان
دانشنامه عمومی
واژهٔ «پیاله» در زبان های اروپایی هم دیده می شود.
بر اساس لغت نامه دهخدا، گویا واژهٔ «پیاله» دراصل یونانی بوده و اعراب از آن «فیالجه» ساخته اند یا اینکه یونانی ها آن را از ایرانیان گرفته و به همین معنی به کار برده اند.
در فارسی کنونی افغانستان پیاله به معنای استکان است. [ نیازمند منبع]
در اروپای دوران قدیم به آن Phile یا Patera ( به لاتین ) می گفته اند. و آن ظرف فلزی یا سرامیکی گرد، کم عمق و بدون دسته ای بوده که در مرکز آن فرو رفتگی وجود داشته است. وجود گودی برای تسهیل در نگهداری ظرف بوده. از پیاله در یونان باستان برای ساغرریزی استفاده می شده است.
پیاله (صورت فلکی). پیاله معادل عربی:کأس به معنای جام معادل انگلیسی Crt زمان رسیدن به نصف النهار:۵ اردیبهشت مساحت:۱۸۴ درجه مربع
پیاله به وسیله کلاغ برای آپولو حمل شد گاهی نیز گفته می شود که توسط خدایان المپ نوشیده شد
تمامی اجرام بالاتر از قدر ۱۴ هستند
دانشنامه آزاد فارسی
پیاله (اخترشناسی). رجوع شود به:باطیه
ویکی واژه
یکی از لوازم آتشگاه که در تشریفات دینی زرتشتیان به کار رود.
جمله سازی با پیاله
از خبث عقیده زرد رویان وز خون پیاله سرخ فامان
دفع ایشان نمیتوانم کرد جز به چیزی که در پیاله کنند
به رویِ دوست بر دو گّونه لاله بُتان را از نکُویی وَز پیاله.