پیاده نظام

لغت نامه دهخدا

پیاده نظام. [ دَ / دِ ن ِ ] ( اِ مرکب )پیاده سپاهی. مقابل سواره نظام. سپاهیان پیاده منظم. لشکریان بی مرکب: پیاده نظام عروس میدان جنگ است.

فرهنگ معین

( ~. نِ ) [ فا - ع. ] (اِمر. ) بخشی از لشکر که افراد آن پیاده اند.

فرهنگ عمید

آن قسمت از قشون که افراد آن پیاده اند و اسب ندارند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) صنفی از قشون که افراد آن پیاده اند پیاد. سپاهی مقابل سواره نظام: سپهسالار- اعظم رئیس کل قشون از توپخانه و قور خانه و زنبورکخانه و افواج قاهر و سواره و پیاده نظام.

ویکی واژه

بخشی از لشکر که افراد آن پیاده‌اند.

جمله سازی با پیاده نظام

پدر و مادر وی اهل مراکش بودند. او در ۱۲ اکتبر ۱۹۶۷ در حیفا به دنیا آمد. هالیوا در سال ۱۹۸۵ به ارتش اسرائیل فراخوانده شد. او به عنوان چترباز در تیپ چتربازان داوطلب شد و در سال ۱۹۸۵ پس از اتمام مدرسه کاندیداتوری افسری، افسر پیاده نظام شد. هالیوا به عنوان فرمانده دسته در گردان ۲۰۲ چترباز در عملیات قانون و نظم در لبنان جنگید.
سپهبد بگفتا پیاده نظام بسر نیزه ها شمع روشن تمام
براه اوفتادند خود با نظام سران و سواره پیاده نظام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طولانی یعنی چه؟
طولانی یعنی چه؟
نقض یعنی چه؟
نقض یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز