پی آوردن

لغت نامه دهخدا

( پی آوردن ) پی آوردن. [ پ َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) دنبال کردن نشان پای. برداشتن ایز: زکریا به آن درخت درشد، ایشان پی همی آوردند چون به آنجا رسیدند،گفتند ندانیم اکنون کجا شد. ( ترجمه طبری بلعمی ).

فرهنگ معین

( پی آوردن ) ( ~. وَ دَ ) (مص ل. ) تاب آوردن، طاقت داشتن.

فرهنگ فارسی

( پی آوردن ) ( مصدر )تاب آوردن طاقت داشتن.
دنبال کردن نشان پای برداشتن ایز

ویکی واژه

تاب آوردن، طاقت داشتن.

جمله سازی با پی آوردن

ملک را از پی آوردن خاک تو حمالی فلک را بهر طرح ملک ترکیب تو میدانی
تا به منزلگهش پی آوردند پدرش را ازان خبر کردند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لز یعنی چه؟
لز یعنی چه؟
کس کش یعنی چه؟
کس کش یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز