پژمردن

پژمردن

پژمردن به حالتی اطلاق می‌شود که در آن گیاهان به دلیل کمبود آب، مواد مغذی یا نور خورشید دچار ضعف و کاهش شادابی می‌شوند. عواملی مانند عدم آبیاری مناسب، بیماری‌های گیاهی، شرایط نامساعد محیطی و خاک نامناسب می‌توانند به پژمردن گیاه منجر شوند. تشخیص به موقع این عوامل و اقدام مناسب می‌تواند از پژمردن جلوگیری کند.برای جلوگیری از پژمردن گیاهان، لازم است که آبیاری منظم و کافی انجام شود و از خاک مناسب با خاصیت زهکشی خوب استفاده گردد. همچنین، گیاهان باید در معرض نور کافی قرار گیرند و از آفت‌ها و بیماری‌های گیاهی محافظت شوند. تغذیه مناسب گیاه با کودهای مناسب نیز می‌تواند در حفظ شادابی و سلامت آنها مؤثر باشد.

لغت نامه دهخدا

پژمردن. [ پ َ م ُ دَ ] ( مص ) پژمریدن. پژمرده شدن. پلاسیدن. خوشیدن. خشکیدن. ترنجیدن. درهم کشیده شدن. انجوخ گرفتن. ( لغت نامه اسدی ). اِلواء. ذَب. ذُبوب. ذَوی. ذبول. ذبل. کبْو. کُبو. ذَأو. ذَأی. قبوب. افسردن. فسردن. افسرده شدن. پخسیدن. فژولیدن

فرهنگ معین

(پَ مُ دَ ) (مص ل. )۱ - افسردن، غمناک شدن. ۲ - پلاسیده شدن. ۳ - بی رونق.

فرهنگ عمید

۱. افسرده شدن، اندوهگین شدن.
۲. در هم کشیده و پلاسیده شدن، پژمرده شدن.

فرهنگ فارسی

افسرده شدن، اندوهگین شدن، درهم کشیده وپلاسیدن
( مصدر ) ( پژمرد پژمرد خواهد پژمرد بپژمر پژمرنده پژمرده ) ۱- افسردن غمناک شدن. ۲- ترنجیدن خشک شدن. ۳- دگرگون شدن تبه گونه شدن. ۴- بی رونق شدن.

ویکی واژه

افسردن، غمناک شدن.
پلاسیده شدن.
بی رون

جملاتی از کلمه پژمردن

بخند ای گل، کز آب چشم وحشی پرورش داری که هر گل کو به بار آورد پژمردن نمی‌داند
ره و رسم گردون، دل آزردنست شکفته شدن، بهر پژمردنست
زیاده فیض توان از شکستگان بردن که عطر گل شود افزون بوقت پژمردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم