پوسیده

پوسیدگی در زبان به معنای فساد و نابودی است و به همین دلیل در مباحث مربوط به طهارت مورد بحث قرار گرفته است. نبش قبر میتی که بدنش پوسیده شده، به جز قبور اولیای الهی، جایز نیست و در غیر این صورت، حرام است. در صورتی که شک یا ظن به پوسیدگی وجود داشته باشد، باید به اهل خبره مراجعه کرد. برخی از فقها در صورت وجود ظن به پوسیدگی، نبش قبر را مجاز دانسته‌اند. در این حالت، اگر پس از نبش، بخشی از بدن هنوز پوسیده نشده باشد، باید آن قسمت دوباره دفن شود. اگر ورق قرآن یا هر چیز دیگری که احترام آن واجب است، مانند کاغذی که نام خداوند، پیامبر صلّی الله علیه و آله یا امام علیه السّلام بر آن نوشته شده، به داخل مستراح بیفتد و امکان بیرون آوردن آن وجود نداشته باشد، باید تا زمان پوسیده شدن ورق یا کاغذ از آن مستراح استفاده نشود.

لغت نامه دهخدا

پوسیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) متخلخل و سبک شده از طول زمان یا علتی دیگر. رمیم. نخر. نخرة. پوده. بالی. بالیة. رمة. ریزیده. رث.سوداء. چرّیده. ( در تداول مردم قزوین )

فرهنگ عمید

۱. ازهم دررفته.
۲. پوده شده در اثر کهنگی و فرسودگی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- متخلخل و سبک شده بر اثر طول زمان یا علتی دیگر. ۲- عفن متعفن.

فرهنگستان زبان و ادب

{carious} [پزشکی-دندان پزشکی] ویژگی دندانی که دارای پوسیدگی است

جملاتی از کلمه پوسیده

چون شود خاک تن قاری و پوسیده کفن شنوی بوی بصندوق وی از جامه نو
عهد فاسد بیخ پوسیده بود وز ثمار و لطف ببریده بود
زرد و بی مغز و سست و پوسیده صورت جو چو مردگان در خاک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم