پرستو

پرستو

پرستو، پرندگانی از خانواده گنجشکان وجود دارند که شامل 80 گونه مختلف هستند و در سرتاسر کره زمین پراکنده‌اند. این پرندگان دارای دم بلند و دو شاخه، و منقاری نسبتاً پهن و سه‌گوش هستند. اندازه آن‌ها کمی بزرگ‌تر از گنجشک‌هاست و پرواز سبک و سریعی دارند. به همین دلیل، بال‌های آن‌ها برای پرواز طولانی مدت در آسمان بسیار مناسب است. پرستوها غذای خود را در حین پرواز جستجو می‌کنند و از حشرات مختلفی مانند مگس‌ها، پشه‌ها و پروانه‌ها تغذیه می‌کنند. آن‌ها معمولاً صبح‌ها، در زمان طلوع آفتاب، برای تغذیه از لانه خارج می‌شوند. این پرندگان با انسان‌ها ارتباط نزدیکی دارند و بیشتر لانه‌های خود را در آبادی‌ها، در داخل اتاق‌ها و شکاف‌های دیوار نزدیک لبه بام یا گاهی در تنه درختان می‌سازند. پرستوها از جمله پرندگان مهاجر هستند و در فصول سرد به مناطق گرم‌تر مهاجرت می‌کنند و به محض آغاز بهار، به محل اولیه خود و غالباً به همان لانه قبلی بازمی‌گردند. این پرندگان بسیار مفید هستند و حشرات مزاحم را از بین می‌برند و همچنین بی‌آزار و زیبا هستند. از جمله انواع آن‌ها می‌توان به چلچله، زازال، ابابیل، بلوایه، پیلوایه، پرستو و خطاف اشاره کرد.

لغت نامه دهخدا

پرستو. [ پ َ رَ / پ ِ رِ ] ( اِ ) طایر خُرد معروف که پشت و دم آن سیاه و سینه سفید دارد و در سقف خانه و مساجدآشیانه سازد. ( از رشیدی ). بمعنی پرستک است که خطّاف باشد و بعضی گویند پرستو وطواط است که آن خطّاف کوهی باشد. ( برهان ). پرستوک. پرستک. خطّاف. فرشتو. فرشتوک. فراشترو. فراشتروک. فراشتک. فراستوک. پلستک. پیلوایه. حاجی حاجی. پالوانه. پالوایه. بادخورک. فرستو. فرستوک. بالوایه. ابابیل ( در تداول عامه ). بهار. زازال. چلچله. فرتوک. بلوایه. دُمسنجه. دُمسیجه. بلسک. داپرزه. دال بوز. دال پوز. دال بوزه. دال پُوزه. شب پرک

فرهنگ معین

(پَ رَ ) (اِ. ) چلچله، پرنده ای با بال های دراز و نوک تیز و دم دو شاخه، که در فصل سرما به مناطق گرمسیر مهاجرت می کند.

فرهنگ اسم ها

اسم: پرستو (دختر) (فارسی) (پرنده) (تلفظ: parasto) (فارسی: پرستو) (انگلیسی: parasto)
معنی: نام نوعی پرنده، ( در پهلوی، parastuk ) پرنده ای با جثه ای کمی بزرگتر از گنجشک و سیاه و سفید، چلچله، پرنده ای با جثه ای کمی بزرگتر از گنجشک و سیاه و سفید، پرنده ای سیاه و سفید با بالهای باریک که مهاجر است

دانشنامه آزاد فارسی

پِرِستو (presto)
اصطلاحی در نت نویسی موسیقی؛ تندتر از آلِّگرو. پْرِستیسّیمو بیشترین سرعت ممکن است.
پرستو (جانوران). رجوع شود به:چلچله

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پرنده‏ای معروف، کمی بزرگ‏تر از گنجشک است که از آن به مناسبت در باب طهارت و اطعمه و اشربه یاد شده است.
در حلیت و حرمت گوشت پرستو اختلاف است؛ اکثر فقها آن را حلال گوشت ولی خوردن گوشتش را مکروه می‏دانند.

جملاتی از کلمه پرستو

کی بر این کلبه طوفان‌زده سر خواهی زد ای پرستو که پیام‌آور فروردینی
طره مشکین پرستو و شش زآتش رخ طبع سمندر گرفت
فکند زمزمه گلپونه‌ای به برزن و کو به بام کلبه پرستوی زرنگار آمد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم