این کلمه ریشه در واژه یونانی پراگما به معنای عمل دارد و در زبان فارسی در بسترهای مختلفی با معانی گوناگون به کار میرود. در معنای رایج، این واژه به انجام کار، فعالیت یا اقدام عملی اشاره دارد؛ برای مثال، پراتیک یک جراح به مهارت عملی او در انجام جراحی اطلاق میشود. همچنین، این واژه میتواند به روش یا تکنیک انجام کاری خاص نیز اشاره کند، مانند در مدیریت پروژه که مجموعهای از روشها در این حوزه را در بر میگیرد. در برخی موارد، به معنای تمرین و تکرار برای کسب مهارت به کار میرود، که نمونه بارز آن پراتیک در موسیقی برای بهبود مهارت نوازندگی است. در فلسفه، بهویژه در اندیشههای مارکسیستی، به معنای مداخله انسان در واقعیت و تلاش برای تغییر آن است. عدهای نیز پراتیک را چیدمان عملی یک دکترین یا نظریه میدانند؛ مثلاً در ریختهگری، قالبگیری یک پراتیک محسوب میشود. رابطه این واژه با تئوری یکی از جنبههای مهم این بحث است؛ بهطور کلی، به عمل و تئوری به دانش نظری اشاره دارد و این دو اغلب برای رسیدن به هدف، نیازمند تعامل و وابستگی متقابل هستند. در مجموع، به عملی گفته میشود که بر اساس دانش نظری یا تجربه صورت میگیرد و بسته به زمینه کاربرد، معانی متفاوتی را بازتاب میدهد.
پراتیک
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. تجربۀ علمی، آزمایش.
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
جمله سازی با پراتیک
دستور اولین نقش خود در سینمای هند را در فیلم عاشقانه درام مانیش تیواری به نام اسحاق در کنار پراتیک بابار بازی کرد.