این کلمه در لغت به معنای اشاره سریع است و به همین دلیل به کارهای سریع و سخنان رمزآلود و کنایهآمیز که با سرعت رد و بدل میشوند اطلاق میگردد. در ادامه، این واژه برای معارف الهی که به انبیاء و اولیاء القا میشود، به کار رفت. مسئله این مفهوم یکی از مسائل کلیدی در مبحث نبوت است، چرا که بیانگر شیوه ارتباط پیامبران با جهان غیب و راه دریافت دین و شریعت آسمانی محسوب میشود. در این بحث، پس از واژهشناسی وحی و کاربردهای قرآنی آن، به ویژگیهای وحی نبوت و دیدگاههای مطرح شده در این باره میپردازیم. از آنچه لغتشناسان عرب در تعریف وحی گفتهاند، دو نکته اساسی در این واژه مشهود است: اولاً، خفاء و پنهانی؛ چنانکه ابن فارس این واژه را تعلیم پنهانی میداند. ثانیاً، سرعت و تندی؛ همانطور که راغب اصفهانی آن را اشاره سریع توصیف میکند و بر این اساس به هر آنچه با رمز و اشاره بیان شود، وحی اطلاق میگردد. بنابراین، نتیجه میگیریم که این واژه در لغت عبارت است از نوعی آموزش و القای معنا به دیگری، به صورت سریع و ناپیدا.

وحی
لغت نامه دهخدا
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی.فردوسی.من چه کردم اگر بدان جاهل
نفرستاد وحی رب الناس.ناصرخسرو.بریده شد پس از آن وحی ششصد و سی سال
سیاه شد همه عالم ز کفر و از کافر.ناصرخسرو.پس از تحصیل دین از هفت مردان
پس از تنزیل وحی از هفت قرا.خاقانی.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] آنچه از جانب غیرخدا به کسی الهام شود: وحی شیطان.
* وحی مُنزل: پیامی که از جانب خداوند به پیغمبر رسیده باشد.
فرهنگ فارسی
( اسم ) پیام خدا به پیغمبر: علمائ دین حق مرعلم طب را و عمل نجوم را همی دلیل اثبات نبوت کنند بر فلاسفه که برنبوت وحی را منکرند. یا وحی منزل. پیامی که ازجانب خدا به پیغمبر رسد.
جمع وحی
دانشنامه آزاد فارسی
(در لغت به معنای آگاهانیدن سریع و پنهانی) اصطلاحی در کلام به معنای ارسال پیام از سوی خداوند به پیامبران. در کتاب مقدس وحی عین فاعلیت خدایِ آفریدگارِ جهان در تاریخ بشر است و در کردار و گفتار پیامبران تجلی می یابد. مسیحیان عیسای مسیح را وحی غایی الهی می دانند. به اعتقاد مسلمانان کامل ترین و آخرین وحی الهی بر حضرت محمد (ص) نازل و در قرآن ضبط شده است. قرآن وحی به پیامبران را سه گونه معرّفی می کند (۵۱، شوری): ۱. بدون واسطه میان خداوند و پیامبر؛ ۲. با واسطۀ فرشتۀ وحی؛ ۳. از پشت حجاب مانند درخت طور که موسی (ع) سخن خدارا از ناحیۀ آن می شنید. دو نوع اخیر، وحی با واسطه و نوع اوّل وحی بدون واسطه است. وحی در واقع نوعی سخن گفتن آسمانی (غیر مادی) است که با درک و شعور ویژه ای غیر از حس و تفکر عقلی حاصل می شود. این موهبت تنها در برخی از افراد تحقق می یابد که همان پیامبرانند. وحی خطاپذیر نیست (جن، ۲۸) و معرفتی یقینی و تردیدناپذیر است. آنچه قرآن دربارۀ کیفیت وحی خود گفته این است که وحی این کتاب آسمانی به صورت سخن گفتن خداوند با پیامبر اکرم (ص) بوده و آن حضرت با تمام وجود خود، نه تنها با گوش، سخن خدا را دریافت کرده است (نجم، ۱۲). نیز از آیات قرآن استفاده می شود که نوع سخن گفتن خداوند در مورد قرآن یا بخشی از آن از نوع دوم، یعنی به وسیلۀ فرشته وحی که جبرئیل و روح امین است، بوده است. در قرآن وحی به معانی گوناگون به کار رفته است: ۱. الهام فطری به انسان (قصص، ۷؛ طه، ۳۸)؛ ۲. غریزه ای که در حیوانات هست (نحل، ۶۸)؛ ۳. فرمان به جماد (زلزال، ۵)؛ ۴. خبردادن (آل عمران، ۴۴)؛ ۵. امرکردن (انفال، ۱۲)؛ ۶. اشارۀ سریع رمزی (مریم، ۱۱)؛ ۷. وسوسه (انعام، ۱۲؛ ۱۲۱)؛ ۸. رؤیا (شوری، ۵۱)؛ ۹. قرآن (نجم، ۵۳؛ انبیاء، ۴۵). هنگام نزول وحی بر پیامبر (ص)، به ویژه در دوره های آغازین نزول وحی، حالت های گوناگونی مانند لرزیدن، حالتی شبیه بیهوشی، عرق کردن بسیار به او دست می داده است و پس از پایان هر نوبت، وحی را به صورت کلمات بر زبان می آورد و بر کاتبان املا می کرد. حقیقت وحی بر ما مجهول است و تنها برخی از آثار آن را که از آن جمله قرآن مجید است، و پاره ای از اوصاف آن را که از راه نبوت به ما رسیده، می شناسیم و ممکن است اوصاف و خواص و شعب دیگری داشته باشد که برای ما توضیح داده نشده و بر ما روشن نیست. از این رو، وحی را «شعور مرموز» نامیده اند. علامه طباطبایی کتابی به همین نام دارد.
ویکی واژه
جمله سازی با وحی
گلشن فرخ فر توحید آندم شد تباه کز سموم شرک آنشاخ گل فرزانه سوخت
دردمندیم و دوا درد دل است کشتهٔ عشقیم وحی جاودان
درون اندرون گرداند از دید گلی گردد عیان در سرّ توحید