ویکی واژه
گروهی از افراد منتخب از میان یک جمعیت مشخص که دارای خصوصیت یا تجربۀ مشترک هستند.
گروهی از افراد منتخب از میان یک جمعیت مشخص که دارای خصوصیت یا تجربۀ مشترک هستند.
💡 دگر ره ندید آن سخن را شکوه به انکار خود دیدشان همگروه
💡 پس آنکه فرس راند بالای کوه تنی چند با او شده همگروه
💡 اکرفلت و همگروهیهایش این را پذیرفتند، اکرفلت برای این کار ناشر گروه را نیز متقاعد کرد: «من مجبور بودم تا حدودی دروغ بگویم، گفتم که ما میتوانیم این ضبط را خیلی زود به سرانجام برسانیم، و هزینهاش هم بیشتر از یک آلبوم معمولی نمیشود».
💡 یکی روز شاه جهان سوی کوه گذر کرد با چند کس همگروه
💡 گریزند زان مرد دانشپژوه گشایند لبها به بد همگروه
💡 همه همگروهه به یکسر زنند به یکبارگی بر سکندر زنند