هان! به معنای شتاب و سرعت عمل است، یعنی به سرعت اقدام کن و سریع باش. همچنین میتوان به این واژه به عنوان تأکیدی بر صحت و واقعیت نیز اشاره کرد. این مفهوم در بسیاری از متون، به ویژه در آثار پزشکی و علمی، به کار رفته است. در واقع، هان به نوعی دعوت به اقدام فوری و جدی است، در حالی که در معنای دیگر خود به حقیقت و واقعیت نیز اشاره دارد. به عبارتی، این واژه در دو زمینه مختلف مورد استفاده قرار میگیرد: یکی برای تشویق به سرعت و دیگری برای تأکید بر واقعیت و صداقت. در مجموع، هان یک کلمه چند بعدی است که میتواند در زمینههای مختلف معانی متنوعی را به خود بگیرد.
هان
لغت نامه دهخدا
هان و هینش کنم از حکمت زیرا خر
بازگردد ز ره کژ به هان و هین.ناصرخسرو.هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مداین را آئینه عبرت دان.خاقانی.زمین بلرزد بر خود اگر تو گویی هین
فلک بماند برجای اگر توگویی هان.کمال الدین اسماعیل ( از جهانگیری ).گفت خندان که هین پیاله بگیر
ستدم گفت هان ز باده منوش.هاتف اصفهانی.گوید به فلک گر به منع هان
راند به زمین گر به امر هین
گردون و درنگ ارچه نی چنان
گیتی و شتاب ارچه نی چنین.رضاقلی خان هدایت.
هان. ( اِخ ) نام سلسله پادشاهی چین است که در دو قرن اول میلادی در آن کشور حکومت داشته اند. ( از اعلام المنجد ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [عامیانه] برای تصدیق به کار می رود.
۳. [عامیانه] هنگام مخاطب قرار گرفتن در جواب به جای بله گفته می شود.
فرهنگ فارسی
کلمه تنبیه درمقام آگاه ساختن کسی یاتاکیدامری
(صفت ) کلم. تنبیهاست و آن برای موارد ذیل بکار رود: الف - برای آگاهیدن: (( هان ای دل عبرت بین. ازدیده نظرکن هان ایوان مداین را آیین. عبرت دان. ) ) ( خاقانی ) ب - برای تصدیق وتایید
وزنی برابر بیست و پنج استار نام سلسله پادشاهی چین است که در دو قرن اول میلادی در آن کشور حکومت داشته اند.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
هان (راینلاند فالتس). هان ( به آلمانی: Hahn ) یک شهر در آلمان است که در راین - هونسروک واقع شده است. هان ۱۷۰ نفر جمعیت دارد.
جمله سازی با هان
سیاهان چو شب رومیان چون چراغ کم و بیش چون زاغ و چون چشم زاغ
گهر از رایت شاهان عجم برچیدند به عوض خامه گنجینه فشانم دادند
پُر ز گُه کردمی دهانش، اگر ببرد کس به بصره خرما را