نزلی
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
جمله سازی با نزلی
سختی راه محبت را دلیل این بس که تو در نخستین منزلی هرچند ره طی میکنی
فرستاد نزلی به ترتیب خویش خورشها در آن نزل از اندازه بیش
هر منزلی که دوست در آنجا نزول کرد آمد به پیش و کرد بدو بر سلام دل
باشد امیدی هنوز ار زندگی باشد ولیک آه اگر در منزلی ما صید گورستان شویم
شمعی تو در هر محفلی ناری تو در هر منزلی یکبار سوزد هر دلی، مسکین فغانی بارها