ناله

ناله به معنای صدای آه یا زاری است که به طور معمول به دلیل درد جسمی یا عاطفی ایجاد می‌شود. این صدا می‌تواند نشان‌دهنده احساسات عمیق مانند غم، اندوه، یا ناامیدی باشد.

ناله در شعر و نثر به عنوان ابزاری برای بیان احساسات عمیق و غم‌انگیز به کار می‌رود. شاعران ممکن است از این واژه برای توصیف حالاتی از اندوه و درد استفاده کنند.

لغت نامه دهخدا

( نالة ) نالة. [ل َ ] ( ع اِ ) گرداگرد حرم یا میدان و ساحت مکه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). ماحول الحرم اَو ساحة مکه. ( معجم متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || نالةالدار؛ قاعتها. ( معجم متن اللغة ). گشادگی سرای. ( منتهی الارب ). میان سرای. ( مهذب الاسماء ).
ناله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِمص ) ( از: نال، نالیدن + ه، پسوند اسم مصدر، اسم معنی ). ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). آواز و صدائی که از روی درد و زاری از آدمی برآید. ( برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ). زاری. فغان. ( فرهنگ نظام ). آواز بلند که از سوز دل باشد. ( غیاث اللغات ).افغان. نال. ( انجمن آرا ). نالش. آواز بلند که از سوز دل برآید. ( آنندراج ). زفیر. ( زمخشری ). حنین. أنین. بانگ زار و حزین بیمار و دردمند. ضجه

فرهنگ معین

(لَ یا ل ) (اِ. ) ۱ - زاری، صدای ناشی از درد یا ناراحتی. ۲ - نوایی است از موسیقی.

فرهنگ عمید

۱. صدایی که از درد یا از سوز دل برآید، آواز سوزناک.
۲. شکایت.

فرهنگ فارسی

آوازسوزناک، صدایی که ازدردیاازسوزدل بر آید
(اسم ) ۱ - آرزوی بلندکه ازسوزدل ازدهان بر آورندوحاکی ازدرد وغم وغصه شکایت باشد: بگرد اندرون تیره چون ژاله بود همه دشت ازان خستگان ناله بود. ۲ - آوازبلند( مطلقا ) نعره:[ مغ چون آن حال بدیدسربزمین نهادوناله شادی باسمان رسانید...] ۳ - آوازی که از آلات موسیقی برخیزدنغمه: بانگ جوشیدن می باشدمان ناله بربط و طنبور و رباب. ( منوچهری لغ. ) ۴ - نوایی است ازموسیقی.۵- مناجات. ۶- رود کوچک جوی خرد.
محمد افندی بغدادی متخلص به ناله از پارس گویان قرن سیزدهم است.

جملاتی از کلمه ناله

دلی که جان دو عالم به باد دادهٔ اوست در او اثر چو بود ناله‌ای و آهی را
در دیده موج اشک و به دل کوه های درد بر سینه خیل داغ و به لب ناله های زار
چوپان، کودک را به خانه برد. وقتی همسر چوپان به نام سِپاکو از موضوع باخبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار ورزید که از کشتن کودک خودداری کند و به جای او، فرزند خود را که تازه زاییده و مرده به دنیا آمده بود را در جنگل رها سازد. چوپان نظر همسرش را پذیرفت و جسد مردهٔ فرزندش را به مأموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش را به گردن گرفت. هارپاگ هم جسد پسر چوپان را با اسمی دیگر در مقبرهٔ شاهی دفن کرد.
دماوند در اساطیر ایران جایگاه ویژه‌ای دارد. شهرت آن بیش از هر چیز در این است که فریدون از شخصیت‌های اساطیری ایران، ضحاک را در آنجا در غاری به بند کشیده‌است و ضحاک آنجا زندانی‌ست تا آخرالزمان که بند بگسلد و کشتن خلق آغاز کند و سرانجام به دست گرشاسپ کشته شود. هنوز هم بعضی از ساکنان نزدیک این کوه باور دارند که ضحاک در دماوند زندانی است و اعتقاد دارند که بعضی صداهایی که از کوه شنیده می‌شود، ناله‌های هموست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم