شغام

لغت نامه دهخدا

شغام. [ ش َ ] ( اِخ ) نام برادر کوچک رستم. ( ناظم الاطباء ). و پیداست که محرف شغاد است. رجوع به شغاد شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گی خار
گی خار
ایده آل
ایده آل
ابوطاهر گناوه ای
ابوطاهر گناوه ای
فصاحت
فصاحت