مکتم

لغت نامه دهخدا

مکتم. [ م ُ ک َت ْ ت َ ] ( ع ص )حدیث مکتم؛ سخن نیک پوشیده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سر مکتم؛ رازی که در کتمان آن مبالغه شود. ( ازاقرب الموارد ). نیک پوشیده. ( آنندراج ):
همچو جان و چون پری پنهانست او
در مکتم پرده ایوانست او.مولوی ( مثنوی چ رمضانی ص 408 ).

فرهنگ معین

(مُ کَ تَّ ) [ ع. ] (اِمف. ) پوشنده، پنهان، مستور.

فرهنگ عمید

پوشیده، پنهان.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پوشیده پنهان مستور: [ همچو جان و چون جنین پنهانست او ( دختر شاه چین ) - در مکتم پرده و ایوانست او ] ( مثنوی. نیک. ۴۸۹:۶ )

ویکی واژه

پوشنده، پنهان، مستور.

جمله سازی با مکتم

💡 هم‌چو جان و چون جنین پنهانست او در مکتم پرده و ایوانست او

💡 او نهانی است یارا این چنین آشکارا پیش کرده است ما را تا شود او مکتم

💡 گر نباشد بجهان هیچکسم، گو نبود زانکه در شخص تو تنها دو جهان مکتمن است

💡 دارند از طریق تفاخر سران عقل از گرد نعل مرکب تو دیده مکتمل

احتساب یعنی چه؟
احتساب یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز