لغت نامه دهخدا
مؤبر. [ م ُ ءَب ْ ب ِ ] ( ع ص ) گشن دهنده و اصلاح کننده نخل و زراعت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آنکه خرمابن را گشن می دهد. ( ناظم الاطباء ).
مؤبر. [ م ُ ءَب ْ ب ِ ] ( ع ص ) گشن دهنده و اصلاح کننده نخل و زراعت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آنکه خرمابن را گشن می دهد. ( ناظم الاطباء ).
{depilatory} [علوم دارویی] ترکیبی شیمیایی که مو را می زداید
موبَر (depilatory)
وسیله یا ماده ای با اهداف آرایشی، برای ازبین بردن موها. ریشه کنی دایمی موها به روش الکترولیز، یعنی سوزاندن ریشۀ مو با سوزن الکترولیز یا الکتروکوتر صورت می گیرد، ولی احتمال رشد مجدد مو یا ایجاد جوشگاه نیز وجود دارد.
ترکیبی شیمیایی که مو را میزداید.
💡 شوخی مژگان او یک شب مر ا در دل گذشت تیغ بازی می کندهرموبراندامم هنوز
💡 دوستانش را شود حنظل طبر زد در مذاق هر سو موبر تن برخواه او زوبین شود