منهضم

منهضم در زبان عربی به معنای گوارده‌شده یا هضم‌شده است. این واژه در متون کهن و فرهنگ های لغت به‌صورت گسترده به کار رفته و در مفهوم اصلی خود، اشاره به غذایی دارد که فرآیند هضم را به‌طور کامل طی کرده و در بدن تحلیل رفته است. برای نمونه، در متونی چون سندبادنامه آمده است: اول غذا تا منهضم نگردد، دیگر زن حامله تا حمل ننهد که بر ضرورت پایان یافتن هضم غذا پیش از مصرف مجدد تأکید دارد.

در برخی منابع لغوی، از جمله منتهی‌الارب و آنندراج، معنای دیگری نیز برای این واژه ذکر شده است: شکوفه خرما که در غلاف خود قرار دارد. این معنا نشان می‌دهد که منهضم در کاربردهای تخصصی‌تر، می‌تواند به پدیده‌های طبیعی همچون مراحل اولیه رشد میوه نخل نیز اشاره داشته باشد و بر ظرافت و تنوع کاربرد واژه در زبان عربی دلالت کند. با توجه به این توضیحات، واژه منهضم در متون ادبی و پزشکی قدیم، هم در معنای تحت‌اللفظی مربوط به فرآیند گوارش و هم در مفهوم استعاری و گیاهی به کار رفته است. امروزه اگرچه این واژه کمتر در گفتار روزمره به کار می‌رود، اما درک دقیق معانی آن برای فهم متون تاریخی و فرهنگی حائز اهمیت است.

لغت نامه دهخدا

منهضم. [ م ُ هََ ض ِ ] ( ع ص ) گواره شونده. ( آنندراج ). زودگوار. ( از منتهی الارب ). گواریده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). طعام هضم شده و به تحلیل رفته و طعام گواراشده. ( ناظم الاطباء ): اول غذا تا منهضم نگردد، دیگر زن حامله تا حمل ننهد. ( سندبادنامه ص 62 ). || شکوفه خرما چسبیده در غلاف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ هَ ض ) [ ع. ] (اِفا. ص. ) هضم شده و به تحلیل رفته (طعام ).

فرهنگ عمید

هضم شده و به تحلیل رفته.

ویکی واژه

هضم شده و به تحلیل رفته (طعام)

جمله سازی با منهضم

بی‌شک بود مولِدِ تب لرزهٔ نیاز نامنهضمُ غذایِ امل بر سرِ غذا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سنی چوخ ایستیرم
سنی چوخ ایستیرم
ریحانه
ریحانه
دودول
دودول
نسل
نسل