منفردی

لغت نامه دهخدا

منفردی. [ م ُف َ رِ ] ( حامص ) تنهایی و مجردی. ( ناظم الاطباء ). منفرد بودن. حالت و چگونگی منفرد. رجوع به منفرد شود.

فرهنگ فارسی

ماخوذ از تازی تنهایی و مجردی.

جمله سازی با منفردی

هیچ نظریهٔ منفردی نیست که به‌طور قطعی انگیزه‌های تجاوز را توضیح دهد. انگیزه‌های متجاوزین می‌تواند چند عاملی باشد و مورد بحث هستند. چند عامل که پیشنهاد شده‌اند شامل: خشم، میل به قدرت، دیگرآزاری، ارضای جنسی و فشارهای تکاملی است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال فنجان فال فنجان فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال سنجش فال سنجش