منعقد

منعقد

"منعقد" به معنی بسته شده، مهر شده، انجام شده یا فعال شده است. این کلمه معمولا به مواردی اشاره دارد که پایان یافته، انجام شده یا بسته شده‌اند. به عنوان مثال، جلسه‌ای منعقد شده به معنی برگزار شدن جلسه و در مورد یک موضوع خاص تصمیم‌گیری شده است.

  • وز پی آرایش بزم تو اندر کان خویش منعقد گشتند سیم نقره وَ زرِّ عیار
  • آنکه او منعقد جان و دل مغربی است مغربی در طلبش گرد جهان می‌گردد
  • رطوبتی است هوا را که بی‌مؤونت ابر به پهن دشت فضا منعقد شود باران
  • درون پیرهن آبیست منعقد تن او که چون تو در نگری روی خود در آن بینی

لغت نامه دهخدا

منعقد. [ م ُ ع َ ق ِ] ( ع ص ) بسته شونده. ( غیاث ) ( آنندراج ). بسته شده و بسته و بند کرده و گره زده و بسته شده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ عَ قِ ) [ ع. ] ۱ - (اِفا. ) بسته شده، برقرار شده. ۲ - (ص. ) سفت شده، بسته شده.

فرهنگ عمید

۱. بسته شده.
۲. سفت شده، لخته شده: خون منعقد.

فرهنگ فارسی

بسته، بسته شونده، پیمانی که بسته شده
۱ - ( اسم ) بسته شونده بسته ( عهد و پیمان و غیره ). ۲ - ( صفت ) مایع سفت شده. ۳ - بر پا شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم