شخصی است که در دل، دین اسلام را نپذیرفته، اما در ظاهر خود را مؤمن نشان میدهد. مسئلهٔ نفاق پس از هجرت پیامبر(ص) و قدرتگرفتن ایشان در مدینه مطرح شد. در این دوره، برخی افراد با اسلام مخالف بودند، اما نمیتوانستند آشکارا با آن مخالفت کنند؛ به همین دلیل، در ظاهر خود را مسلمان معرفی میکردند. نفاق از مفاهیم پرکاربرد در قرآن است و سورهٔ منافقون نیز به بررسی ویژگیها و معرفی این افراد پرداخته است. دروغگویی، سوءظن، خودبزرگبینی، تمسخر حق و انجام گناه و فسق از جمله ویژگیهایی است که قرآن برای آنان برشمرده است. عبدالله بن ابی، عبدالله بن عیینه و اصحاب عقبه از منافقان مشهور بهشمار میروند. بر اساس گزارشهای تاریخی، پیامبر(ص) با منافقان مدارا میکرد و بهصورت غیرمستقیم اقداماتشان را خنثی مینمود. مسجد ضِرار که پایگاه بخشی از منافقان مدینه شده بود، به دستور پیامبر(ص) تخریب شد. به علاوه کسی است که کفر خود را پنهان میکند و غیر آن را آشکار میسازد و با اظهار اسلام، حقیقت درونش را میپوشاند. این مفهوم در مقابل دو اصطلاح مؤمن و کافر قرار میگیرد. به گفتهٔ مرتضی مطهری، مؤمن کسی است که در دل، زبان و عمل به اسلام ایمان دارد؛ کافر کسی است که هم در باطن و هم در ظاهر اسلام را نپذیرفته است؛ و به کسی گفته میشود که در دل مخالف اسلام است، اما اظهار میکند که به آن اعتقاد دارد.
منافق
لغت نامه دهخدا
ای منافق یا مسلمان باش یا کافر به دل
چند باید با خداوند این دو الک باختن.ناصرخسرو.با آل او روم سوی او نیست هیچ باک
برگیرم از منافق ناکس شناعتش.ناصرخسرو.عقل تو ایدر ز بهر طاعت و علم است
پس تو چرایی بد و منافق و طرار.ناصرخسرو.توحید منافقان به زبان است و توحید عام به اعتقاد. ( کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 801 ). به زبان لااله الااﷲ بگوید و به دل اعتقاد ندارد و این توحید منافق است. ( کیمیای سعادت ایضاً صص 799 - 800 ). اول توحید منافق است و آن پوست پوست است. ( کیمیای سعادت ایضاً ص 800 ).
پیش کان پیر منافق بانگ قامت دردهد
غارت عقل و دل جان را هلا آواز ده.سنائی ( دیوان چ مصفا ص 531 ).عالم پیر منافق تا مرقعپوش گشت
خرقه پوشان الهی زیر یکتایی شدند.سنائی ( دیوان ایضاً 89 ).در دل من ساختی جای خود و چونین سزد
زآنکه در دوزخ بود جای منافق ساخته.
جمال الدین عبدالرزاق ( دیوان چ وحید دستگردی ص 319 ).
از عقل پرس راه که پیری موحد است
مسپر پی خیال که دزدی منافق است.کمال الدین اسماعیل.یا چون منافقانی پر بند و پیچ پیچ
«خشب مسنَّده » ز برای تو منزل است.
کمال الدین اسماعیل ( دیوان چ حسین بحرالعلومی ص 315 ).
روی جهان را چون دلهای منافقان سیاه کرده بود. ( جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 124 ).
مؤمنان را برد باشد عاقبت
بر منافق مات اندر آخرت.مولوی.در نماز و روزه و حج و زکات
با منافق مؤمنان در برد و مات.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کسی که در باطن کافر باشد و به زبان اظهار دین داری کند.
۳. کسی که اظهار دوستی کند و در باطن دشمن باشد.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - آنکه ظاهرش مخالف باطنش باشد دو رو: [ در خرقه ازین بیش منافق نتوان بود بنیاد ازین شیوه رندانه نهادیم. ] ( حافظ.۲ ) ۲۵۶ - آنکه در ظاهر مسلمان و در باطن کافر باشد: [ این درشان منافقان است و قومی از مشرکان مکه.. ] ( کشف الاسرار ۵٠۳:۲ ) جمع: منافقین.
دانشنامه آزاد فارسی
در اصطلاح قرآنی ـ کلامی کسی که در ظاهر مؤمن است، ولی در باطن کافر است و به خدا ایمان ندارد، به تعبیر دقیق تر نه از مؤمنان است نه از کافران، بلکه «مُذَبْذَب» و شکاک است؛ ولی چون شک او صادقانه نیست، در شک خود منفعت اندیش است، لذا هیچ گونه معصومیتی ندارد (نساء: ۱۴۳). این واژه ۳۲بار در قرآن آمده است و خداوند در سورۀ بقره منافقان را کسانی توصیف می کند که ادعای ایمان به خدا و روز قیامت می کنند، اما در حقیقت درپی نیرنگ زدن به خدا و مؤمنین اند و ایمان ندارند. (بقره، ۹۸) سورۀ شصت وسوم قرآن نیز به نام «منافقون» است و بعضی صفاتِ آنان را توصیف می کند. خداوند آن ها را به شدید ترین لحن نکوهش می کند و عذابی دردناک به آنان وعده می دهد (نساء، ۱۳۸) و جایگاهشان را در طبقۀ زیرین جهنم (نساء، ۱۴۵) در کنار کافران (نساء، ۱۴۰) دانسته است. به پیامبر (ص) دستور کارزار با منافقان و کفار، و نیز سخت گیری کردن بر آنان یکسان داده شده است. (توبه، ۷۳۰). پیامبر (ص) چهار صفت برای منافق قائل شده اند: ۱. امانت دار نیست؛ ۲. دروغ می گوید؛ ۳. پیمان شکنی می کند؛ ۴. به هنگام دشمنی مرتکب هر گناهی می شود. در قرآن گاهی نیز از آنان به تعبیر «الّذین نافقوا» (کسانی که نفاق ورزند) (آل عمران، ۱۶۷؛ حشر، ۱۱) یا «الّذین فی قلوبهم مرضٌ» (کسانی که در دلشان بیماری ای هست/بیمار دل اند) (بقره، ۱۰؛ انفال، ۴۹؛ توبه، ۱۲۵؛ سورۀ «محمد(ص)»، ۲۰، ۲۹) یاد شده است.
دانشنامه اسلامی
«منافق» واژه ای است قرآنی که از ماده «نفق» و «نفاق» گرفته شده و در لغت به معنی خارج شدن و تمام شدن است و در اصطلاح کسی است که در باطن کافر و در ظاهر مسلمان است:
وجه تسمیه
وجه تسمیه منافق از «نفق» به معنی نقب است که از راهی به دین وارد و از راه دیگری خارج می شود. در قرآن کریم آیات فراوانی به موضوع منافقین می پردازد تا آنجا که سوره ای مستقل نیز در شرح حال آنها به نام سوره منافقون نازل شده و این مطلب بیان کننده اهمیت موضوع است.
سرچشمه نفاق
مساله نفاق و منافقان در اسلام از زمانی مطرح شد که پیامبر ص به مدینه هجرت فرمود و پایه های اسلام قوی و پیروزی آن آشکار شد، وگرنه در مکه تقریبا منافقی وجود نداشت، زیرا مخالفان قدرتمند هر چه می خواستند آشکارا بر ضد اسلام می گفتند و انجام می دادند و از کسی پروا نداشتند و نیازی به کارهای منافقانه نبود، لذا دشمنان شکست خورده، برای ادامه برنامه های تخریبی خود تغییر چهره داده، ظاهرا به صفوف مسلمانان پیوستند، ولی در خفا به اعمال خود ادامه می دادند.
اوصاف عمومی و جامع منافقان
...
[ویکی شیعه] مُنافق در فرهنگ اسلامی کسی است که، در دل خدا و آخرت را باور ندارد، ولی در ظاهر خود را پیش مسلمانان صاحب ایمان نشان می دهد. سوره منافقون در قرآن در بیان ویژگی های منافقان و سرزنش آنها نازل شده است. بنابر گزارش های تاریخی پیامبر(ص) با منافقان مدارا کرد و با تدابیر خود اقدامات آنها را بی اثر می کرد. مسجد ضرار که پایگاه بخشی از منافقان شده بود به دستور پیامبر تخریب شد.
منافق یکی از مفاهیم قرآنی است. براساس یک تقسیم بندی افراد جامعه اسلامی به سه گروه مومن، کافر و منافق تقسیم می شوند.
مؤمن کسی است که در دل، زبان و در عمل به اسلام ایمان دارد.
جمله سازی با منافق
ور بود عاجز و خبیر بود پس منافق بود نه میر بود
دور از منافقان جناب رفیع تو از هیبت تو با دل صد پاره گشته اند