مشارکت

مشارکت به مفهوم همکاری و همیاری چند نفر در یک پروژه یا فعالیت خاص است. این همکاری می‌تواند در زمینه‌های گوناگونی از جمله تجارت، فعالیت‌های اجتماعی و حتی تصمیم‌گیری‌های سیاسی بروز کند. به عبارت دیگر، مشارکت به معنای کار کردن به طور مشترک برای دستیابی به یک هدف واحد است. در واقع، زمانی که افراد یا گروه‌ها با هم متحد می‌شوند تا یک هدف مشخص را دنبال کنند، این نوع همکاری به ایجاد نتایج مثبت و موثر منجر می‌شود. مشارکت می‌تواند به ایجاد حس همبستگی و اعتماد در میان افراد کمک کند و باعث شود که منابع و توانمندی‌ها به طور بهینه‌تر مورد استفاده قرار گیرند. در دنیای امروز که چالش‌های زیادی وجود دارد، همکاری و مشارکت به یک ضرورت تبدیل شده است تا بتوانیم به موفقیت‌های بزرگ‌تری دست پیدا کنیم.

لغت نامه دهخدا

مشارکت. [ م ُ رَ / رِ ک َ ] ( از ع، اِمص ) مأخوذ از عربی شراکت و انبازی و حصه داری وبهره برداری. ( ناظم الاطباء ). شرکت: و در این تن سه قوه است یکی خرد و سخن و جایگاهش سر به مشارکت دل و دیگر خشم جایگاهش دل. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 95 ). دو مهتر بازگشتند بسی رنج بر خاطره های پاکیزه خویش نهادند تا چنان الفتی... و مشارکتی بپای شد. ( تاریخ بیهقی ). و قویتر سببی در کارهای دنیا مشارکت مشتی دون عاجز است. ( کلیله و دمنه ). اگر مثلاً در ملک مشارکت توقع کنی مبذول است. ( کلیله و دمنه ). به رتبت وزارت رسید و از حضیض خدمت به اوج مشارکت ملک پیوست. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 384 ). نخست مشارکت حس و عقل یاد کرد. ( مصنفات باباافضل ج 2 ص 391 ).
- مشارکت دادن؛ انبازی دادن. شرکت دادن. شریک ساختن: قیصر گفت... تو را چون جیب روزگار به انواع اصطناع مشحون گردانم و در ملک و حکومت مشارکت و... دهم. ( سلجوقنامه ظهیری چ خاور ص 26 ).
- مشارکت داشتن؛ شریک بودن و انبازی داشتن. ( ناظم الاطباء ).
- مشارکت کردن؛ انبازی کردن و شراکت کردن. ( ناظم الاطباء ).
|| همسری و همجنسی. || هم خویی. || هم شکلی. ( ناظم الاطباء ).
مشارکة. [ م ُ رَ ک َ ] ( ع مص ) انبازی کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). با یکدیگر انبازی کردن. ( دهار ) ( از اقرب الموارد ). با کسی انبازی کردن. ( زوزنی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان القرآن ). شارکت فلاناً مشارکة و شراکا؛ شریک فلان گردیدم من. ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ رَ کَ ) [ ع. مشارکة ] (مص ل. ) شریک شدن.

فرهنگ عمید

باهم شریک شدن، شرکت کردن با هم.

فرهنگ فارسی

باهم شریک شدن، شرکت کردن باهم
۱ - ( مصدر ) شرکت کردن انبازی کردن ۲ - ( اسم ) شرکت انبازی: نخست مشارکت حس و عقل یاد کرد و از بهر آن چنین کرد تا دلیل انگیزد بر افعال نفس گویا... ۳ - تعیین سود یا زیان دو یا چندتن که با سرمایه های معین در زمانهای مشخص ببازرگانی پرداخته اند.

دانشنامه آزاد فارسی

مشارکت (partnership)
همکاری دو شخص یا بیشتر در کسب و کاری مشترک برای تحصیل سود. این کسب و کار می تواند از هر نوع باشد، مانند مشاورۀ حقوقی، نظافت پنجره یا دایر کردن مغازه. مشارکت شرکت های با مسئولیت محدود متمایز است، زیرا در مشارکت، شخصیت و هویت شخصی شرکا مستقل باقی می ماند و مشمول مقررات مسئولیت محدود نمی شود. بنابراین در مشارکت، هر یک از شرکا شخصاً مسئول کلیۀ دیون و بدهی ها می باشند. پس، اعتماد کامل و متقابل شرکا به یکدیگر شرط اساسی تشکیل مشارکت است.

ویکی واژه

مشارکة
شریک شدن.

جمله سازی با مشارکت

با دگران چها کند عشق که در مشارکت رشک دهد ز کوه کن خسرو کامیاب را
و چون در آنچه مذکور شد تأمل کنند، خود را از افراط در اکل، و مشارکت ستوران باز دارند تا به این معتاد شوند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال کارت فال کارت فال چوب فال چوب فال نخود فال نخود