معنای مسلم شدن در بافتهای گوناگون، دو مفهوم کلیدی را در بر میگیرد. نخست، به معنای قطعی و مسلم گردیدن و ثابت شدن امری است؛ یعنی چیزی که دیگر جای هیچگونه تردید یا چون و چرایی ندارد و به طور نهایی پذیرفته شده است. دومین جنبهی آن، به معنای مقرر شدن، تعیین گشتن و مختص شدن چیزی به شخص یا مکانی خاص است که نشان از تعیین تکلیف و رسمیت یافتن یک وضعیت دارد.
این دوگانگی معنایی، در کاربردهای مختلف زبان فارسی، به ویژه در متون تاریخی و حقوقی، اهمیت ویژهای مییابد. هنگامی که گفته میشود امری مسلم شد، بسته به متن، میتواند به تثبیت یک قانون، اثبات یک ادعا، یا حتی پذیرش یک عقیده اشاره داشته باشد. در مقابل، وقتی مسلم شدن به معنای تخصیص و تعیین یک امر است، معمولاً به واگذاری مسئولیت، تعیین حدود اختیارات، یا اختصاص یافتن یک حق یا موقعیت به فرد یا گروه خاصی دلالت دارد.
درک این ظرایف معنایی، برای تفسیر صحیح متون و ارتباطات ضروری است. چه در باب اثبات و قطعیت یک امر سخن باشد و چه در مورد تعیین و تخصیص آن، واژه مسلم شدن بار معنایی سنگینی را به دوش میکشد و شناخت جنبههای مختلف آن، به درک عمیقتر مفاهیم یاری میرساند. این واژه، با قابلیت انعطاف معنایی خود، به خوبی گسترهی زبان فارسی را در بیان مفاهیم انتزاعی و حقوقی به نمایش میگذارد.