مرغزار

مرغزار

مرغزار دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد، در 15هزارگزی شمال غربی شمال بین کشف رود دو راه مشهد به قوچان با 105 تن سکنه، آبش از قنات، محصولش غلات، شغل مردمش زراعت است همچنین کلمه مرغزار در زبان فارسی به معنای محل پرورش پرندگان، به ویژه مرغ‌ ها، استفاده می‌شود. این کلمه دارای چند جنبه قواعدی و نگارشی است:

  1. نوشتار: باید با استفاده از حروف فارسی و بدون هیچ گونه تغییر در املای آن نوشته شود
  2. تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه به شکل "marɣ-zar" است، که در آن "غ" به صورت غنی تلفظ می‌شود
  3. گشتار: این کلمه می‌تواند به عنوان اسم جاندار یا غیر جاندار در جملات مورد استفاده قرار گیرد به عنوان مثال:
    • مرغزار پر از پرندگان است
    • در مرغزار آرامش خاصی حاکم است
  4. ترکیب واژه: ترکیبی از دو واژه "مرغ" و "زار" است "مرغ" به معنای پرنده‌ ای است که معمولاً در مرغداری‌ ها پرورش می‌یابد و "زار" به معنای محل یا زمین است
  5. مکالمه: در مکالمات روزمره، می‌توان برای اشاره به مکان‌ هایی که پرندگان در آن زندگی می‌کنند یا پرورش می‌یابند استفاده کرد

لغت نامه دهخدا

مرغزار. [ م َ ] ( اِ مرکب ) سبزه زار و زمینی که مرغ در آن بسیار رسته باشد. ( برهان ). جایی را گویند که در آن سبزه بسیار رسته باشد. ( از غیاث ) ( از آنندراج ). آنجا که مرغ روییده است. زمینی که در آن گیاه مرغ فراوان باشد و سبزه زار و علفزار و چراگاه. ( ناظم الاطباء ).چمن. چمن زار. سبزه زار. ایکة. بحرة. بنانة. ( برهان ).ترعة. جبان. جبانة. ربیعة. رفرف. رقمه. روضة. زلف. زلفة. طن ء. غوطالة. مألة. مرج. مرعی. ( دهار ). مرغ. مرنعة. ناعمة. واضعة. ( منتهی الارب ): سخن اندر ناحیت کیماک... و اندر او قبیله های بسیار است و مردمانش اندر خرگاه نشینند گردنده اند کیماکیان بر گیاخوار و آب و مرغزار تابستان و زمستان. ( حدود العالم ص 85 ). گردنده اند [ قبائل تخس ] به زمستان و تابستان بر چراگاه و گیاخوار و مرغزارها. ( حدود العالم ).

فرهنگ معین

(مَ ) (اِمر. ) سبزه زار، چمن زار.

فرهنگ عمید

چمنزار، سبزه زار، زمین سبز و خرم.

فرهنگ فارسی

چمنزار، سبزه زار، زمین سبزوخرم
( اسم ) سبزه زار چمن: بیاسود چندی ز بهر شکار همی گشت در کوه و در مرغزار. ( شا. )
دهی از دهستان زاوه بخش حومه شهرستان تربت حیدریه. دارای ۹۲۵ تن سکنه. محصول: غلات بنشن. صنایع دستی: کرباس بافی.

فرهنگستان زبان و ادب

{prairie} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] زمین وسیع هموار یا تپه ماهور که همیشه عاری از درخت و پوشیده از علف بوده است

دانشنامه عمومی

مرغزار ( به انگلیسی: Prairie ) زمین وسیع هموار یا تپه ماهور است که همیشه بدون درخت و پوشیده از علف بوده است. 

ویکی واژه

سبزه زار، چمن زار.
مرغزار
مرغزار
مرغزار
مرغزار
مرغزار

جملاتی از کلمه مرغزار

در (قرون هشتم تا دهم ه‍.ق) در حدود سال (۷۸۲ هـ) زمانی که تیمور به اسفراین حمله می‌کند پس از تخریب شهر در هنگام بازگشت به سمرقند برای نیرو گرفتن چهارپایان در مرغزارهای ولایت جهان و ارغیان چند روزی توقف می‌کند و در همین زمان حاکمان این ولایت را از بین می‌برد.
شیر را چون دید در چه کُشته، زار چرخ می‌زد شادمان تا مرغزار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم