مرخصی به معنای اجازهای است که به فرد داده میشود تا برای مدتی از وظایف و مسئولیتهای کاری یا تحصیلی خود فاصله بگیرد. این دوره زمانی میتواند به دلایل مختلفی مانند استراحت، سفر، درمان یا رسیدگی به امور شخصی باشد. در محیطهای کاری، به کارمندان این امکان را میدهد که بدون نگرانی از تبعات منفی شغلی، به نیازهای شخصی خود رسیدگی کنند. بهعلاوه، میتواند به بهبود روحیه و افزایش بهرهوری کارمندان کمک کند، زیرا زمانی که فرد وقت بگذارد تا استراحت کند یا به کارهای دیگر بپردازد، با انرژی و انگیزه بیشتری به محل کار بازمیگردد. در بسیاری از سازمانها، سیاستهای خاصی برای تخصیص و استفاده از آن وجود دارد که شامل مرخصیهای سالانه، مرخصیهای استعلاجی و مرخصیهای بدون حقوق میشود. این سیاستها به کارمندان کمک میکند تا برنامهریزی بهتری برای زمان خود داشته باشند و از حقوق قانونی خود استفاده کنند. بهطور کلی، نهتنها برای کارمندان یک حق محسوب میشود، بلکه برای کارفرمایان نیز مزایای زیادی دارد، چرا که یک کارمند راضی و خوشحال، بهطور طبیعی عملکرد بهتری در محیط کار خواهد داشت. در نتیجه، توجه به اهمیت آن و اجرای صحیح آن در سازمانها امری حیاتی است که میتواند به بهبود فضای کار و افزایش کیفیت زندگی کارکنان منجر شود.
مرخص
لغت نامه دهخدا
مرخص. [ م ُ رَخ ْ خ َ ] ( ع ص ) اذن داده شده بعد از ممنوعیت. ( از متن اللغة ). || آسان و سهل کرده. ( ناظم الاطباء ). میسر و سهل شده. ( از متن اللغة ). || مأذون. مجاز. دستوری یافته. رخصت داده شده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || آزاد. مختار. مخیر. غیرمقید: هر یک از شما مرخص و مخیر است در باب خویش. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
- مرخص ساختن؛ اجازه دادن. رخصت دادن. اذن دادن: بعد از این قضایا مرتضی قلی خان پرناک را... مرخص ساخت که نعش مبارک شاه جنت مکان را بر داشته... ( عالم آرا ص 217 ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] ویژگی کسی که به او اجازه داده شده از جایی مانند، بیمارستان یا زندان خارج شود.
فرهنگ فارسی
(اسم ) ۱- رخصت داده شده اجازه داده. ۲ - آزاد شده. ۳ - ازان شده. یا مرخص بودن. مجاز بودن ماذون بودن: ( جلاد گفت ) این شمس وزیر است... سی سال خدمت کرده است بمن فرمودی گردنش را بزنم آیا مرخص هستم ?
ویکی واژه
آزاد شده.
جملاتی از کلمه مرخص
چو مرخص از بساط طور شد جانب فرعونیان مامور شد
مرخص گر کنی شاه زمانه که بی حاجب ببوسد آستانه