مرتضی

مرتضی یک نام پسرانه عربی و اسلامی است که به معنای خوشنود و مورد پسند می‌باشد. این نام از ریشه عربی رضا به معنای خوشنودی و راضی بودن گرفته شده است. به طور خاص، این نام به معنای کسی است که خداوند از او راضی است و مورد پسند او قرار دارد.

شخصیت‌های تاریخی

یکی از معروف‌ترین شخصیت‌هایی که با این نام شناخته می‌شود، امام علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) است. او نخستین امام شیعیان و همسر حضرت فاطمه الزهرا (س) است. لقب مرتضی به دلیل مقام والای حضرت علی در نزد خداوند و ویژگی‌های اخلاقی و رهبری‌اش به ایشان داده شده است.

محبوبیت

نام مرتضی در میان مسلمانان، به ویژه در جوامع شیعه، بسیار محبوب است و به عنوان نامی با معنای عمیق و محترم انتخاب می‌شود. افرادی با نام مرتضی به عنوان انسان‌های بااخلاق، متعهد و دارای روحیه‌ای رهبری‌گر شناخته می‌شوند. آن‌ها به دنبال جلب رضایت دیگران و خدمت به جامعه هستند.

لغت نامه دهخدا

مرتضی. [ م ُ ت َ ضا ] ( ع ص ) پسندیده. ( غیاث اللغات، از منتخب اللغات و کنزاللغة ) ( مهذب الاسماء ) ( زمخشری ). گزیده. مختار. اِرتضاه ُ؛ اختاره. ( از متن اللغة ). نعت مفعولی است از ارتضاء:
چون به گورستان روی ای مرتضی
استخوانشان را بپرس از مامضی.مولوی.|| راضی کرده شده. خشنود شده. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ارتضاء شود.
مرتضی. [ م ُ ت َ ضا ] ( اِخ ) لقب علی بن ابی طالب است علیه السلام:
خاصه تر این گروه کز دل پاک
شیعت مرتضای کرارند.ناصرخسرو.زبده دور عالمی زان چو نبی و مرتضی
بحر عقول را دُری شهر علوم را دَری.خاقانی.مرتضی صولتامگر سوی قبر
هدیه چون مرتضی فرستادی.خاقانی.رجوع به علی ( ابن ابی طالب ) شود.
مرتضی. [م ُ ت َ ضا ] ( اِخ ) ( سید... ) رجوع به علم الهدی شود.
مرتضی.[ م ُ ت َ ضا ] ( اِخ ) ( شیخ... ) رجوع به انصاری شود.
مرتضی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) کسی که برمی گزیند و اختیار میکند و پسند می کند. ( ناظم الاطباء ). نعت فاعلی از ارتضاء. رجوع به ارتضاء شود. || راضی. خشنود. ( ناظم الاطباء ). که چیزی را اختیار کند و بدان قانع و خرسند باشد. رجوع به اقرب الموارد و نیز رجوع به ارتضاء شود.
مرتضی. [ م ُ ت َ ضی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به مرتضی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مرتضوی شود.
مرتضی.[ م ُ ت َ ضا ] ( اِخ ) دهی است از دهستان عقیلی بخش عقیلی شهرستان شوشتر، در 4هزارگزی جنوب غربی سماله و 14هزارگزی شمال راه شوشتر به مسجد سلیمان، در منطقه کوهستانی گرمسیر واقع و دارای 250 تن سکنه است. آبش از چشمه و شعبه کارون. محصولش غلات، برنج، خربزه. شغل مردمش زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیای ایران ج 6 ).

فرهنگ معین

(مُ تَ ضا ) [ ع. ] (اِمف. ) پسندیده و برگزیده.

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان عقیلی شهرستان شوشتر. دارای ۲۵٠ تن سکنه.محصول: غلات برنج خربزه.
پسندیده، خشنود، برگزیده، ولقب امیرالمومنین علی، مرتضوی: منسوب به مرتضی علی
( اسم ) ۱ - راضی کرده شده خشنود شده. ۲ - پسندیده برگزیده: چون بگورستان روی ای مرتضی استخوانشان را بپرس از ما مضی. ( مثنوی ) ۳- ( اسم ) نامی است از نامهای مردان.

فرهنگ اسم ها

اسم: مرتضی (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: mortazā) (فارسی: مرتضي) (انگلیسی: mortaza)
معنی: خشنود شده، برگزیده، لقب امیرالمؤمنین علی ( ع ) امام اول شیعیان، ( در قدیم ) پسندیده شده، مورد رضایت و پسند قرار گرفته، ( اَعلام ) ) از لقبهای امیرالمؤمنین علی ( ع )، امام اول شیعیان، ) مرتضی زبیدی [، قمری] محدث و لغت شناس عرب، اهل عراق و ساکن زبید یمن و مصر، مؤلف فرهنگ عربی تاج العروس و شرح احیای علوم الدین غزالی، ( در اعلام ) لقب امیرالمؤمنین علی ( ع )

جملاتی از کلمه مرتضی

حاصل ارض و این سما خلقت مرتضی بود کس نشنیده در جهان زاده یکی و نام دو
تو خود اول شناسی پس خدا را ز بعد مصطفی خود مرتضی را
ای دو چشم مصطفی و مرتضی وی دو نور انبیاء و اولیا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم