محظور به معنای مانع، مشکل یا محدودیتی است که بر سر راه انجام یک عمل یا تصمیمگیری قرار میگیرد. این واژه معمولاً به شرایطی اشاره دارد که به دلیل وجود موانع یا مشکلات، فرد نمیتواند به راحتی اقدام کند یا به هدف خود برسد.
به عنوان مثال، اگر فردی بخواهد پروژهای را آغاز کند اما به دلیل کمبود منابع مالی یا مشکلات قانونی نتواند این کار را انجام دهد، میتوان گفت که او با محظوراتی مواجه است. همچنین، در زمینههای اجتماعی یا اخلاقی، محظور میتواند به محدودیتهای فرهنگی یا اجتماعی اشاره داشته باشد که فرد را از انجام برخی رفتارها یا تصمیمات باز میدارد.
چه عذر دارم، جز غیبتی که عقل آن را چو ترک اولی خواند گناه نا محظور
اگر عِیَاذاً بِاللهِ عیارِ اخلاص با شیر بگردانم و خلافِ او که از مذهبِ من دورست و در شرعِ حقوقِ خادم مخدومی ممنوع و محظور پیش گیرم، اگرچ در ظاهر پوشیده دارم، چون همه باطنم بدان مستغرق باشد، ناچار سلسلهٔ طبیعتِ او بجنباند، چه ضمایر و نفوس بنیک و بد از یکدیگر خبیرند و بمنافات و مصافاتِ یکدیگر بصیر. اگر روزی مثلا سرِّ من از اسرّهٔ پیشانی بخواند، مرا پیشانیِ آن مکابره هرگز کجا باشد که پس از آن پیشِ او تردّدی کنم؟
«سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی» یعنی ان تبت و آمنت. معنی آنست که آمرزش خواهم ترا از خداوند خویش اگر شرایط استغفار بجای آوری، یعنی که از شرک توبه کنی و بوحدانیت اللَّه تعالی ایمان آری، و گفتهاند ابراهیم (ع) که این سخن میگفت نمیدانست که استغفار از بهر مشرک محظور است و هنوز آیت نهی نیامده بود پدر را وعده استغفار داد بر امید اجابت، پس تا پدر زنده بود امید داشت که اللَّه تعالی وی را ایمان دهد، بدان امید از بهر او آمرزش میخواست، پس چون کافر مرد استغفار بگذاشت و نیز آمرزش نخواست.
هر چه هست از رضای او بیرون در دیانت حرام و محظور است
این ظاهر است و آن باطن. برین اعتبار هر چه بنده کند از محظورات و منهیات شرع بدست و پای و زبان و جوارح ظاهر آن را ظاهر الاثم گویند، و هر چه بدل بیندیشد و نیت کند از مخالف امر شرع، آن را باطن الاثم گویند. رب العالمین درین آیت میگوید: هر دو بگذارید، همان عمل بد که در ظاهر رود، و همین اندیشه و نیت بد که در باطن بود.