مجید

مجید از ریشه مجد به معنای وسعت کرم، شرافت و جلال است و این صفت به‌طور خاص به خداوند نسبت داده می‌شود و کمتر در مورد دیگران به کار می‌رود. لازم به ذکر است که در آیه مذکور، طبق قرائت رایج، این واژه به صورت مرفوع آمده و از اوصاف خداوند است، نه مجرور و از اوصاف عرش. در لغت‌نامه‌ها آمده است: المجد به معنای دستیابی به شرافت و کرامت است. در مفردات نیز آمده است که المجد به معنای وسعت در کرم و جلال است. در اقرب الموارد ذکر شده که المجد به معنای عزت و رفعت است. باید گفت که مجد به معنای بزرگواری ناشی از فراوانی خیر و فضل است، زیرا اصل مجد، همان‌طور که در اقرب الموارد تصریح شده، به معنای کثرت است. راغب می‌گوید: مجدت الابل زمانی گفته می‌شود که شتر در چراگاهی وسیع و پربرکت قرار گیرد. همچنین، خداوند به دلیل کثرت فضلش مجید نامیده می‌شود. رحمت و برکات خداوند بر شما اهل بیت باد که او پسندیده و بزرگوار است. مجید بودن قرآن نیز به دلیل کثرت خیرات و برکات آن است. واژه مجید چهار بار در قرآن کریم به کار رفته که دو بار در وصف خداوند و دو بار در وصف قرآن آمده است.

لغت نامه دهخدا

مجید. [ م ُ ] ( ع ص ) خداوند اسب نیکورو. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). صاحب جواد یعنی اسب پیش تاز خوب. ج، مجاوید. ( از اقرب الموارد ). || کسی که چیز نیکو و جید می آورد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ).
- شاعر مجید؛ اشعار نیکو گوینده. ( منتهی الارب ). شاعری که اشعار نیکو می گوید. ( ناظم الاطباء ). شاعران و نویسندگان را بر چهار طبقه تقسیم کنند: الف - مقل مجید؛ آن که کم گوید و نویسد ولی خوب گوید و نویسد. ب - مقل غیر مجید؛ آن که کم گوید و نویسد ولی بد گوید و نویسد. ج - مکثر مجید؛ آن که بسیار گوید و نویسد ولی خوب گوید و نویسد. د - مکثر غیر مجید؛ آنکه بسیار گوید و نویسد ولی بد گوید و نویسد.
|| حتف مجید؛ مرگ حاضر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مرگ حاضر و نزدیک. ( ناظم الاطباء ).
مجید. [ م َ ] ( ع ص ) شریف و بزرگوار و گرامی قدر و عالی مرتبت و بلندپایه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بزرگوار و گرامی. ( غیاث ). ج، امجاد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): ذوالعرش المجید. ( قرآن 15/85 ).
این پرده گر نه عرش مجید است پس چرا
ارواح قدس را قدم اندر میان اوست.خاقانی.|| جوانمرد و شریف کردار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). جوانمرد و شریف و نیک کردار. ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). || لقبی است قرآن را. از صفات قرآن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): بل هو قرآن مجید. ( قرآن 21/85 ) القرآن المجید. ( قرآن 1/50 ). ما در محکم تنزیل قرآن مجید خواندیم و دانستیم... ( کشف الاسرار ج 2 ص 529 ). حق جل و علا در کتاب مجید از قطع رحم نهی کرده است. ( گلستان ). آیات کتاب مجید را عزّت و شرف بیش از آن است که چنین جایها روا باشد نوشتن. ( گلستان ).
مجید. [ م َ ] ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی. یکی از اسماء صفات خدای تعالی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). از اسماء خدای تعالی است و به معنی آنکه در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار خیر و احسان است. ( از اقرب الموارد ): قالوا اتعجبین من امراﷲ رحمت ُاﷲ و برکاته علیکم اهل البیت انه حمید مجید. ( قرآن 73/11 ).
همینت بس از کردگار مجید
که توفیق خیرت بود بر مزید.سعدی ( بوستان ).

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع. ] (ص. ) بزرگوار، گرامی.

فرهنگ عمید

۱. کسی که کار نیکو بکند یا چیزی نیکو بیاورد، نیکو آورنده.
۲. شاعری که شعر نیکو بگوید.
۱. بزرگوار، گرامی، شریف، بلندپایه.
۲. (اسم، صفت ) از نام های خداوند.

فرهنگ فارسی

بزرگوار، گرامی، شریف، بلندپایه، امجاد جمع
( اسم ) نیکو آورنده مقابل غیر مجید. توضیح شاعران و نویسندگان را بر چهار طبقه تقسیم کنند. یا مقل مجید. آنکه کم گوید ( نویسد ) ولی خوب گوید ( نویسد ). یا مقل غیر مجید. آنکه کم گوید ( نویسد ) ولی بد گوید ( نویسد ). یا مکثر مجید. آنکه بسیار گوید ( نویسد ) ولی خوب گوید (نویسد ). یا مکثر غیر مجید. آنکه بسیار گوید ( نویسد ) ولی بد گوید ( نویسد ).
خداوند اسب نیکو رو

فرهنگ اسم ها

اسم: مجید (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: majid) (فارسی: مَجيد) (انگلیسی: majid)
معنی: بزرگوار، بلند مرتبه، از صفات قرآن مجید و نام های خداوند، دارای قدر و مرتبه ی عالی، گرامی، از نام ها و صفات خداوند، دارای قدر و مرتب عالی، از نامهای خداوند

جملاتی از کلمه مجید

بشنو از آیت قرآن مجید گر تو باور نکنی قول مرا
حرمت ایمان و کلام مجید حرمت آن مرد رهت بایزید
در حدیث آمد که یزدان مجید خلق عالم را سه گونه آفرید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال آرزو فال آرزو فال احساس فال احساس