مازج

لغت نامه دهخدا

مازج. [ زِ ] ( ع ص ) آمیزنده. ( آنندراج ). آمیزنده و مخلوط کننده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(زِ ) [ ع. ] (اِفا. ) آمیزنده، مخلوط کننده.

جمله سازی با مازج

💡 این استراتژی پیش از این نیز در نمازجمعه ۲۶ تیر که به امامت هاشمی رفسنجانی اقامه شد با موفقیت انجام شده و به شرکت میلیون‌ها نفر از مردم در بزرگ‌ترین نمازجمعه تاریخ ایران منتهی گشت.

💡 احمد خاتمی در خطبه‌های نمازجمعه ۲۷ آبان ۱۴۰۱ تهران با بیان اینکه تضعیف نظام خلاف شرع است، تأکید کرد که «وقتی فردی بگوید که فساد در نظام اسلامی نهادینه شده، این حرام و تهمت به نظام اسلامی بی تقوایی است»

💡 احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران در مراسم رسمی نمازجمعه در تهران تخریب مجسمه کاوه آهنگر در اصفهان را خواستار شد. وی گفت:

💡 یکی معاویه را گفت: انّی احبک حبّا لا یمازجه عداوة و لا یخالطه حسد، فقال: صدقت قال: بم عرفت انّی صادق، قال: لانّک لست لی باخی نسب و لا بجار قریب و لا بمشاکل فی حرفة و الحسد ینبعث من هذه الثلاثة.

💡 من و تو باری کنیم زشاعران جهان که خود کسی نام مازجمع ایشان برد