لطمات

لغت نامه دهخدا

لطمات. [ ل َ طَ ] ( ع اِ ) ج ِ لطمة.

فرهنگ معین

(لَ طَ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ لطمه.

فرهنگ عمید

= لطمه

فرهنگ فارسی

جمع لطمه
( اسم ) جمع لطمه.

جمله سازی با لطمات

یا چون بهار از لطمات خزان جور سر زبر پر نهفته و دم درکشیده است
برخی از منابع، بخشی از لطمات وارد شده به افکار عمومی در این ماجرا را مربوط به ضعف نهادهای پلیسی و امنیتی می‌دانند و معتقدند، پلیس اصفهان ضعف رسانه‌ای از خود بروز داد و نتوانست به خوبی شایعات اطراف این موضوع را کنترل کند. علاوه بر این، کم‌کاری و کندی شان باعث گردید تا خبری از اعلام اسامی فرد یا افراد متهم نباشد و گفته شود تنها کسانی به عنوان مظنون دستگیر شده‌اند. و در ۲۸ مهر ۹۳ مرتضی میرباقری رئیس مرکز امور اجتماعی وزارت کشور ایران نیز از دستگیری ۴ مظنون اسیدپاشی در اصفهان خبر داد این در حالی است که چند ساعت پس از آن غلامحسین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرد که هنوز هیچ فردی در رابطه با اسیدپاشی دستگیر نشده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مجال
مجال
آراست
آراست
محتمل
محتمل
فال امروز
فال امروز