لب گردان

لب گردان واژه‌ای است که در گذشته برای توصیف ظروف یا سازه‌هایی به کار می‌رفته که لبه‌های آن‌ها حالتی شیب‌دار و مدور داشته است. این اصطلاح بیشتر برای کاسه‌ها، حوض‌ها، یا هر ظرف دیگری که دارای لبه‌ای نرم و گرداننده به سمت داخل یا خارج بود، استفاده می‌شد. تصور کنید یک کاسه سفالی با لبه‌ای که نه تیز است و نه صاف، بلکه با ملایمت به سمت پایین یا بالا خم شده است؛ این دقیقاً همان چیزی است که لب گردان به آن اشاره دارد. این ویژگی ممکن است صرفاً جنبه زیبایی‌شناختی داشته یا برای سهولت در استفاده، مانند نوشیدن آب، طراحی شده باشد.

مفهوم لب گردان کردن حوض نیز به معنای پر کردن آن از آب تا حدی است که سطح آب از لبه‌های آن فراتر رفته و به آرامی سرازیر شود. این تصویر، نه تنها پر بودن حوض را نشان می‌دهد، بلکه نوعی سرریز شدن آرام و دلپذیر را به ذهن متبادر می‌سازد. در واقع، لب گردان کردن حوض یعنی رساندن آب به نقطه‌ای که گویی حوض از فراوانی و لبریزی آب، در حال گرداندن لبه‌های خود به سمت بیرون است، تا آب را به آرامی به اطراف بریزد. این تعبیر، علاوه بر نمایش ظرفیت کامل، حسی از طراوت و سخاوت را نیز منتقل می‌کند.

لغت نامه دهخدا

لب گردان. [ ل َ گ َ ] ( ن مف مرکب ) حوض و کاسه و مانند آن که لبهای مایل به شیب داشته باشد.
- لب گردان کردن حوض؛ پر کردن حوض از آب چنانکه از سرش بگذرد. ( آنندراج ):
فرش در ایوان جنت بلکه در راه افکنید
حوض کوثر را لبالب بلکه لب گردان کنید.سعید اشرف ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

( ~. گَ ) (ص مف. اِ. ) کاسه و مانند آن که دارای لبه هایی مایل به شیب داشته باشد.

فرهنگ فارسی

( اسم ) کاسه و مانند آن که دارای لبه هایی مایل بشیب داشته باشد. یا لب گردان کردن حوض. پر کردن آن از آب چنانکه از سرش بگذرد.

ویکی واژه

کاسه و مانند آن که دارای لبه‌هایی مایل به شیب داشته باشد.

جمله سازی با لب گردان

ماهی و گاو زمین از خون شیران در شنا کرگس و شیر سپهر از قلب گردان طعمه خور
قلب قلاب منقلب گردان انقلابی در انقلاب انداز
قلب گردان و بر او ثلث ز اصلش بفزای نه در آغاز ولی در وسط و انجامش