قیطان

واژه‌ی قیطان به فتح یا کسر حرف قاف، در زبان فارسی به نوعی ریسمان یا نوار بافته‌شده از ابریشم اطلاق می‌شود. از این ریسمان ظریف و محکم، به‌طور سنتی برای به نخ کشیدن دانه‌های تسبیح و سایر وسایل مشابه استفاده می‌کنند. قیطان در صنایع دستی و پارچه‌بافی نیز کاربرد دارد. این محصول می‌تواند به‌صورت یک رشته‌ی ضخیم‌تر باشد که از به‌هم بافتن چند ریسمان نازک‌تر به دست می‌آید. از این نوع قیطان‌های بافته‌شده برای تزیین حاشیه‌ی جاجیم‌ها، و همچنین برای ساخت دگمه و حلقه‌ی دگمه (مادگی) استفاده می‌شود. بر اساس منبعی مانند فرهنگ آنندراج، در توضیح صورت دیگری از این واژه یعنی قیطون آمده است که به هر آنچه از نخ ابریشم بافته شود، قیطون گفته می‌شود. این تعریف، بر ماهیت ابریشمی بودنِ قیطان تأکید می‌کند و آن را به‌عنوان یک محصول بافته‌شده از ابریشم معرفی می‌نماید.

لغت نامه دهخدا

قیطان. [ ق َ / ق ِ ] ( اِ ) نوعی ریسمان که از ابریشم بافند و برای برشته کردن دانه های تسبیح و امثال آن بکار میرود. رشته از چند ریسمان بهم بافته که بر حاشیه جاجیم دوزند و دگمه و مادگی از آن کنند و بند سبحه از آن سازند. آنندراج در کلمه ٔقیطون گوید: آنچه از نخ ابریشم بافند. ( آنندراج ).
- قیطان باف؛ بافنده قیطان.
- قیطان بافی؛ شغل و عمل قیطان باف.
- || مغازه قیطان باف.

فرهنگ معین

(ق ) [ ع. ] (اِ. ) رشتة باریک که از ابریشم می بافند.

فرهنگ عمید

رشتۀ باریکی که از ابریشم می بافند.

فرهنگ فارسی

رشته باریک که ا ابریشم می بافند، قیاطین جمع
( اسم ) رشته نازک که از ابریشم بافند و آن را زه دامن و گریبان جامه و رشته تسبیح کنند: ز قیطان درو ریشه عشقش دواند برنگی که در چشم تارش نماند.

فرهنگستان زبان و ادب

{marline/ marlin} [حمل ونقل دریایی] بندی غالباً از الیاف طبیعی دارای دو رشتۀ به هم تافته که گاه قیراندود یا موم اندود است

ویکی واژه

رشتة باریک که از ابریشم می‌بافند.

جمله سازی با قیطان

نه دئولر که قیطانلا زنجیر له نیب لر قنف لر قیریلمیش بو قیطان الیندن
سوراخ بود دلم چو انبان از قیطان های موش دندان