قرمساق

کلمه قرمساق در زبان فارسی به عنوان یک اصطلاح محلی یا عامیانه شناخته می‌شود و در برخی مناطق به معنای نوعی گیاه یا درخت خاص به کار می‌رود. در جملات، این واژه باید به درستی در متن گنجانده شود و از نقطه‌گذاری مناسب بهره‌برداری شود. استفاده از این واژه بیشتر در گفتار غیررسمی و محاوره‌ای رایج است و در نوشتار رسمی‌تر ممکن است نیاز به توضیحات بیشتری داشته باشد. این کلمه می‌تواند به عنوان اسم به کار رود. در ترجمه یا نگارش متون ادبی، بهتر است از واژه‌های رایج و شناخته‌شده‌تر استفاده شود، مگر اینکه بخواهید به جنبه‌های فرهنگی یا محلی اشاره کنید.

بار منفی کلمه:

کلمه قرمساق در زبان فارسی بار توهین‌آمیز و فرهنگی سنگینی دارد و بیشتر در موقعیت‌هایی استفاده میشود که فردی رفتارهای غیرانسانی، بی‌غیرتانه یا حتی خیانت‌آمیز نشون می‌دهد. این واژه شامل رفتارهایی مثل قوادی یا دلالی زن هم می‌شود که در واقع معادل‌های جدی‌تری در فرهنگ‌های مختلف دارند. در فرهنگ‌های غربی هم، معادل‌هایی مثل pimp یا cuckold وجود دارند که بیشتر به بی‌غیرتی یا بی‌ناموسی اشاره می‌کنند. این کلمه برای تأکید روی بی‌احترامی و غیرت نداشتن به کار می‌رود و در فرهنگ‌های مختلف مشابه‌هایی هم برای آن پیدا می‌شود. خیلی از این نوع کلمات اغلب برای تحقیر و انتقاد از رفتارهای به شدت منفی استفاده می‌شوند.

لغت نامه دهخدا

قرمساق. [ ق ُ رَ ] ( ترکی، ص ) هرکه زن خود را به دیگران بدهد. ( آنندراج ). آنکه دلالی نامشروع زنان کند. جاکش. و در تداول امروز به ضم راء است.

فرهنگ معین

(قُ رُ ) [ تر. ] (ص. ) دیوث، بی ناموس.

فرهنگ عمید

کسی که دربارۀ زن خود تعصب نداشته باشد و زن خود را به دیگران بدهد، دیوث.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که زن خود را بدیگران دهد دیوث قرمپوف.

جمله سازی با قرمساق

به خدا گر خدا شوی نشوم بنده ات، ورشوم قرمساقم
مملکت خاص رعیت باشد این قرمساق یکی ز افراد است