فیلی

این کلمه می‌تواند به چندین معنا اشاره داشته باشد. نخست، این واژه ممکن است به مردم فیلی اشاره کند که یک گروه قومی از کردهای ایران و عراق هستند. همچنین، فیلی می‌تواند نام یک نوع ماهی بزرگ باشد که خاویار آن مورد استفاده قرار می‌گیرد. علاوه بر این، فیلی یا سر فیلی به گل زیبایی اشاره دارد که شکل آن شبیه خرطوم فیل است. همچنین، نام نوعی دفتر نقاشی است که معمولاً برای کودکان به کار می‌رود. این گروه قومی در غرب ایران و شرق عراق زندگی می‌کنند و شامل کردها و لک‌ها هستند. این ماهی که به فیل‌ماهی معروف است، خاویار آن برای مصارف غذایی استفاده می‌شود. این گل زیبا به دلیل شکل ظاهری‌اش که شبیه خرطوم فیل است، به این نام خوانده می‌شود. این نوع دفتر به خاطر جلد مقوایی و صفحات کاغذی و مومی‌اش، برای نقاشی با مداد رنگی و سایر ابزارهای نقاشی مناسب است. اگر یکی از این معانی مد نظر شماست، لطفاً سوال خود را به‌طور واضح‌تری مطرح کنید تا بتوانم پاسخ دقیق‌تری ارائه دهم.

لغت نامه دهخدا

فیلی. ( ص نسبی ) منسوب به فیل که نام جد خاندانی است. ( سمعانی ). || به رنگ فیل. رنگی است میان خاکستری و سربی. کبود. ( یادداشتهای مؤلف ). در اصطلاح نقاشان امروز رنگ خاکستری بسیار روشن را گویند.
فیلی. ( اِخ ) یکی از طوایف قشقایی ایران که مرکب از 150 خانوار و مسکن آنها در اطراف شیراز است. ( یادداشت مؤلف ). ساکن ناحیه گاماسیاب و دره سیمره و ابریز هستند. ( یادداشت دیگر ).
فیلی. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان صفائیه از بخش هندیجان شهرستان خرمشهر که دارای 50 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ معین

۱ - ( ص نسب ) منسوب به فیل، آنچه که به فیل مربوط است. ۲ - (ص. ) رنگ خاکستری با ته رنگ آبی.

فرهنگ فارسی

یکی از طوایف قشقایی ایران

دانشنامه آزاد فارسی

فِیْلی
نام دیگر طوایف لر کوچک و ناحیۀ لرستان. در اسناد دورۀ صفویه و قاجاریه، لر کوچک تقریباً برابر لرستان حالیه بوده و طوایف آن از بروجرد تا عراق و از کرمانشاهان تا خوزستان و کوهستان بختیاری سکونت داشتند. لر فیلی به دو قسمت پیشکوه و پشتکوه تقسیم می شد و کبیرکوه حد فاصل میان این دو بخش بود. اراضی سمت شمال شرقی کبیرکوه و مشرف به نواحی داخلی ایران را پیشکوه و زمین میان حویزه و رودخانۀ دویرج و سیاهکوه و مراتع طایفۀ سگوند تا کرمانشاهان و رودخانه های کانی شیخ وکنگیر و حوالی مندلی در خاک عراق را همچون امروز پشتکوه، می نامیدند. این گسترۀ وسیع به فرمان آقامحمدخان قاجار به دو بخش اداری جداگانه به نام های لرستان پیشکوه و پشتکوه تقسیم شد و قلمرو والیان لرستان فیلی به ناحیۀ پشتکوه لرستان محدود شد. به این ترتیب عنوان فیلی به پشتکوه لرستان و آن دسته از طوایف لر اختصاص یافت که در پشتکوه سکونت داشتند. مرکز حکومت والیان فیلی که پیش از این در خرم آباد قرار داشت، به ایلام منتقل شد و تا ۱۳۰۸ دوام آورد.
فیلی (گویش). فیلی
گویش لُری، رایج در لرستان فیلی شامل استان لرستان و بخش هایی از استان همدان از جمله نهاوند، ملایر و تویسرکان، شامل لهجه های بالاگریوه ای چگنی، نهاوندی، بروجردی و خرم آبادی. در این گویش علامت جمع: -o و -ya است. -o مخصوص جمع بستن جانداران و -ya مشترک میان جانداران و جمادات و جمع بستن اعضای بدن است، ya مشترک میان جانداران و جمادات و جمع بستن اعضای بدن است، صامت آغازی /x/ تبدیل به /h/ می شود. ضمیر اشاره در فیلی i «این»، جمع آن ino «این ها»، u «آن» و uno «آن ها» است. چند واژة لری: tal «تلخ»، kelek «انگشت» و zo «زبان».
50010800

ویکی واژه

منسوب به فیل؛ آنچه که به فیل مربوط
رنگ خاکستری با ته رنگ آبی.

جمله سازی با فیلی

ندیده‌ست ایام، فیلی چنین کزو پر بود آسمان و زمین
باش تا از صدمت صور سرافیلی شود صورت خوبت نهان و سیرت زشت آشکار
تو میزبان جهانی مرا طفیلی گیر چه باشد آنچه من زار ممتحن بخورم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال ای چینگ فال ای چینگ فال ارمنی فال ارمنی استخاره کن استخاره کن