غجر

لغت نامه دهخدا

غجر. [ غ َ ج َ ] ( اِ ) کولی. قره چی. غربال بند. قرباتی. فالگیر. رجوع به دزی ج 2 شود.
غجر. [ غ َ ج َ ] ( اِخ ) یکی از اقوام ستمکار عرب که در الحولة و نواحی اردن ساکن اند. ( دزی ج 2 ).

فرهنگ معین

(غَ جَ ) [ تر. ] (اِ. ) ۱ - کولی. ۲ - فالگیر.

ویکی واژه

کولی.
فالگیر.

جمله سازی با غجر

آنومالی شمال باغجر یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر سبزوار استان خراسان رضوی قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، طلا است.سنگ میزبان این اندیس سرپانتینیت و آمبر است و دیرینگی آن به دوران ائوسن می‌رسد. در این اندیس، پاراژنز‌های طلا و نقره یافت می‌شوند.
در سال ۲۰۲۱، جمعیت بخش تحت اشغال اسرائیل ۵۳ هزار نفر بود، که شامل حدود ۲۷ هزار نفر آنها شهرک‌نشین یهودی اسرائیلی، ۲۴ هزار نفر دروز عرب سوری، و ۳ هزار نفر علوی عرب سوری (در روستای غجر) می‌باشد.
شیئان یغجر ذوالرصاصه عنهما رأی النساء و امر الصبیان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مابه التفاوت
مابه التفاوت
آب و آتش
آب و آتش
ورژن
ورژن
گوز
گوز