عامد
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) قصد کننده آهنگ کننده جمع عامدین.
جمله سازی با عامد
در کالبدشناسی انسانی، بدن را با سه صفحۀ متعامد میتوان تقسیم کرد. در تصویربرداری پزشکی، گاهی به جای واژه «صفحه» از واژههای «دید»، «برش» یا «مقطع» نیز استفاده شده است.
روش طراحی متعامد میتواند به دیگر روشهای جستجو دیگر گسترش پیدا کنند تا به مزیتهای این روشهای جستجو اضافه کند.
طبیبان را بسوزد دل چو بیماری سپارد جان طبیبی عامداً ساع به قتلی بل و احراقی
با توجه به معادله تعامد دست راست، عبارت فوق مساوی صفر است.
از بردارهای پایهای متعامد برای فضای هیلبرت