لغت نامه دهخدا
طول دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) امرار وقت کردن. به تأخیر انداختن.
طول دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) امرار وقت کردن. به تأخیر انداختن.
(دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل. ) به تأخیر انداختن، به درازا کشاندن.
( مصدر ) امرار وقت کردن بتاخیر انداختن کاری را.
به تأخیر انداختن، به درازا کشاندن.
💡 چه حاجت طول دادن داستان را بحرفی گویم اسرار نهان را