طریقت

واژه طریقت به معنای راه یا روش است و به شیوه‌ها و مسیرهایی اشاره دارد که افراد برای رسیدن به هدف‌های خاص، به ویژه در زمینه‌های معنوی و عرفانی، دنبال می‌کنند. طریقت به معنای راهی است که فرد برای رسیدن به حقیقت یا نزدیکی به خداوند انتخاب می‌کند.

کاربردها

در عرفان اسلامی: در عرفان اسلامی، این اصطلاح به مسیرهای مختلفی اشاره دارد که عرفا و صوفیان برای نزدیک شدن به خداوند و درک حقیقت به کار می‌برند. هر طریقت ممکن است روش‌ها و آداب خاص خود را داشته باشد و به تدریج فرد را به مرحله‌های بالاتر از شناخت و درک می‌برد.

در تصوف: در تصوف، طریقت به شیوه‌ها و روش‌هایی اشاره دارد که صوفیان برای سیر و سلوک معنوی خود انتخاب می‌کنند. این شامل دعا، ذکر، مدیتیشن، و اعمال نیکو می‌شود.

در فلسفه: در برخی متون فلسفی، این واژه به روش‌ها و رویکردهایی اشاره دارد که برای رسیدن به دانش و حقیقت به کار می‌روند.

لغت نامه دهخدا

طریقت. [ طَ ق َ ] ( ع اِ ) طریقة. روش. وتیره. || مسلک. مذهب. سیرت: دزد گفت: میخواهم... آداب طریقت آموزم. ( کلیله و دمنه ). اقوال پسندیده مدروس گشته... و ضایع گردانیدن احکام خِرد طریقتی مشروع. ( کلیله و دمنه ).
سری دگر به کف آور که در طریقت عشق 
سزاست این سر سگسار سنگساری را.خاقانی.هرکه با بدان نشیند، اگر نیز طبیعت ایشان در او اثر نکند به طریقت ایشان متهم گردد. ( گلستان سعدی ). || در اصطلاح سالکان، تزکیه باطن و شریعت تزکیه ظاهر است. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). دومین منزل از منازل سه گانه ارباب سلوک که عبارت است از: شریعت، طریقت، حقیقت. مسلک صوفیه. صاحب کشاف آرد: در اصطلاح صوفیان، طریقی است که رساننده کسان بسوی خدای تعالی است چنانکه شریعت راهی است که انسان را به بهشت میرساند و طریقت اخص از شریعت است زیرا طریقت هم مشتمل بر احکام شریعت است از قبیل اعمال صالح بدنی و اجتناب از محرمات و مکروهات عمومی و هم مشتمل بر احکام خاصی است مانند اعمال قلبی و اجتناب از همه ماسوی اﷲ. این است آنچه در شرح قصیده فارضیه آمده است و حاصل کلام این است که طریقت سیرتی است مختص به سالکان و رهروان بسوی خدای تعالی هم مشتمل بر اعمال و ریاضتها و عقاید مخصوص به آنهاست و هم بر احکام شریعت مشتمل است و بنابرین طریقت از شریعت اخص است زیرا بر هر دو مشتمل گردد. این است آنچه در اصطلاحات صوفیه آمده است. و در لطائف اللغات گوید: طریقت در اصطلاح صوفیه عبارت است از سیرت مصطفوی که مختص است به سالکان الی اﷲ و باللّه و فی اﷲ از قطع منازل وترقی در مقامات و در مجمع السلوک گوید: شریعت نگاه داشتن معاملات است و طریقت تزکیه باطن است از خصال ذمیمه و کدورات بشریه. بدان که مجموعه آدمی سه چیز است: نفس و دل و روح. پس شریعت راه نفس است و طریقت راه دل و حقیقت راه روح. و پاره ای دیگر گفته اند حقیقت عبارت از توحید است و شریعت پیروی احکام و شرایع کیش مسلمانی است، اما باید دانست که هرکه را حقیقت باشد پس از مرگ حقیقت او باقی است، ولی شریعت آنچنان نیست و قشیری در رساله خویش آورده که: شریعت الزام عبودیت و حقیقت مشاهده ربوبیت باشد و هر شریعتی که به توفیق و تأیید حقیقت توأم نبود غیرمقبول است و هرحقیقتی هم که غیرمؤید به شریعت باشد غیرمحصول خواهد بود زیرا حقیقت جز بوسیله شریعت حصول نپیوندد، ازاین رو شریعت و حقیقت لازم و ملزوم یک دیگر باشند، پس چون دانستی که: الشریعة اقوالی و الطریقة افعالی و الحقیقة احوالی باید که سالک از علم شریعت آنچه مالابدمنه است بیاموزد و از علم طریقت جمله بجای آرد تا به نور حقیقت رسد و هرکه میکند آنچه پیغمبر صلی اﷲ علیه و آله و سلم فرموده است وی از اهل شریعت است، و هرکه میکند آنچه او صلواةاﷲ علیه کرده است وی از اهل طریقت است، و هرکه بیند آنچه او علیه الصلوة والسلام دیده است وی از اهل حقیقت است.

فرهنگ معین

(طَ قَ ) [ ع. طریقة ] (اِ. ) ۱ - روش، سیرت. ۲ - مسلک. ۳ - سیرت اهل سلوک.

فرهنگ عمید

۱. (تصوف ) روش اهل صفا و سلوک، تزکیۀ باطن: ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل / که مرد راه نیندیشد از نشیب وفراز (حافظ: ۵۲۴ )، در طریقت هرچه پیش سالک آید خیر اوست / بر صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست (حافظ: ۱۶۱ ).
۲. (اسم ) [قدیمی] روش، شیوه.
۳. (اسم ) [قدیمی] مسلک، مذهب، سیرت.

فرهنگ فارسی

روش، مسلک، مذهب، سیرت، روش اهل صفاوسلوک
۱ - روش راه. ۲ - مسلک مذهب سیرت. ۳ - تزکیه - باطن مقابل شریعت. ( که تزکیه ظاهر است و آن طریقی است که سالکان را به خدا رساند ) و حقیقت یا اهل طریقت رهرو طریقت صوفی.
روش. یا مسلک مذهب

دانشنامه آزاد فارسی

در اصطلاح تصوف، دوّمین مرحله از مراحلِ سه گانۀ عمدۀ صوفیان. به باور صوفیان، سالک پس از اتّصاف به جمیع دستوراتی که در شریعت (طریق) وضع شده است پای از ظواهر احکام فراتر می نهد و به مجموعۀ قواعدی که از سوی شیخ (مشایخ) به تدریج برایش وضع می گردد گردن می نهد. این مجموعه دستورات را، که برای هر سالک متعدّد است، طریقت می نامند. چنانچه سالکی حقوقِ دو مرحلۀ شریعت و طریقت را آن گونه که بایسته است رعایت نماید، به مرحلۀ حقیقت وارد می شود. طریقت در سلسله های گوناگون صوفیه گونه گون است. امّا اموری از قبیلِ دنیاگریزی، اطاعت از مولی، یگانه سازی همّت به سوی او و جز آن، که در عنوانِ کلّی «تهذیب نفس» جمع می شود، از اصول مشترک مهمّ طریقت های صوفیانه است. نیز ← شریعت

جملاتی از کلمه طریقت

آناستاسیوس در ابتدا پیرو مسیحیت ارتودوکس بود اما به تدریج طرفدار طریقت میافیزیتیسم مبنی بر طبیعت الهی یگانهٔ مسیح شد. این رویکرد او باعث بروز ناآرامی‌هایی در قسطنطنیه و استان‌های اروپایی روم شرقی گردید اما در مقابل صلح با مصر و سوریه را به‌همراه داشت. با این حال ویتالیانوس، فرماندهٔ ارتش در تراکیه دو بار علیه آناستاسیوس دست به شورش زد که هربار با وعدهٔ جلب رضایت او از مواضع خود عقب‌نشینی کرد، اما سرانجام در ۵۱۵ دست به حمله زد که با شکست او همراه بود.

هرگاه که ابوعلی کاتب، ابوعلی رودباری را نام بردی، گفتی که «سیِّدَنا» شاگردان وی را از آن رشک می‌آمد، گفتند: «این چیست که وی را سیّد خود می‌گویی؟» گفت: «آری، او از شریعت به طریقت شد، ما از حقیقت به شریعت می‌آییم.»

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم