سپیدار

سپیدار، درختی است که به خاطر زیبایی و استقامتش در مناطق مختلف ایران شناخته شده است. این درخت با ساقه‌ای بلند و باریک، به آسانی در فضاهای باز قابل شناسایی است و به عنوان نمادی از استقامت و پایداری در فرهنگ ایرانی مطرح می‌شود. برگ‌های سبز و درخشان سپیدار در فصول بهار و تابستان، جلوه‌ای زیبا به طبیعت می‌بخشند و در پاییز با تغییر رنگ، منظره‌ای دل‌انگیز ایجاد می‌کنند. این درخت معمولاً در کنار رودخانه‌ها و درختان دیگر رشد می‌کند و به دلیل ریشه‌های عمیقش، می‌تواند به حفظ خاک و جلوگیری از فرسایش آن کمک کند. همچنین، سایه دلپذیر سپیدار در روزهای گرم تابستان، محلی مناسب برای استراحت و آرامش فراهم می‌آورد. به همین دلیل، این درخت نه تنها از منظر زیست‌محیطی اهمیت دارد، بلکه در فرهنگ و هنر ایران نیز به عنوان یک نماد طبیعی مورد توجه قرار گرفته است. سپیدار، نمادی از زیبایی و ثبات در دل طبیعت است.

لغت نامه دهخدا

سپیدار. [ س َ / س ِ ] ( اِ مرکب ) مخفف سفیدار [ کذا ] است و آن از جمله درختهای بی ثمر است و نوعی از بید باشد. ( برهان ). درختی است معروف که بواسطه سپیدی چوبش آن را سپیددار گویند و سپیدار مخفف آن است و در پارسی معمول که چون دو حرف بواسطه ای بیکدیگر رسند یکی را محذوف نمایند. سپیدیو نیز از این گونه است یعنی دیو سپید، سپیدز نیز سپیددز بوده. ( آنندراج ). اسفیدار، اسپیدار، اسپیددار، یکی از آن پنج درخت که بار ندارند. ( شرفنامه منیری ).عیثام. ( ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی )

فرهنگ معین

(س ) (اِ. ) درختی است از تیرة بیدها دارای گونه های مختلف، دو پایه و گل هایش کاملاً برهنه و بدون جام و کاسه و پرچم یا مادگی فقط برگک کوچکی در بغل دمگل خود دارد. بلندی آن تا بیست متر می رسد.

فرهنگ عمید

درختی راست و بلند که پوست و چوب آن سفید است و در اغلب نقاط ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد. چون تنه اش راست و صاف و بلند است در کارهای نجاری و ساختن سقف خانه ها و تیر و ستون چوبی به کار می رود. پلت، سفیدپلت، کبوده، تبریزی، سفیددار.

فرهنگ فارسی

( اسم ) درختی است از تیره بیدها که در نیمکره شمالی گونه های مختلفش فراوان میروید. درختی است دو پایه و گلهایش کاملا برهنه و بدون جام و کاسه و پرچمها یا مادگی فقط برکگ کوچکی در بغل دمگل خود دارند گل نر این گیاه دارای پرچمهای زیاد و گل ماده دارای دو برچه است و دانه هایش کرکهای ریزی دارد جوانه های سپیدار آلوده با ماده صمغی چسبنده است. بلندی آن بالغ بر ۲٠ متر میشود و محیط دایره اش تا ۳ متر میرسد. پشت پهنک برگ سپیدار سفید رنگ است و چون تنه اش مستیما رشد میکند از آن برای ساختن تیر و ستون چوبی استفاده میکنند حور حورازرق غرب ابودقیق.

فرهنگ اسم ها

اسم: سپیدار (دختر) (فارسی) (طبیعت) (تلفظ: sepidār) (فارسی: سپیدار) (انگلیسی: sepidar)
معنی: درختی از خانواده بید با برگهای براق، ( در گیاهی ) نام چند نوع گیاه درختی از خانواده بید با برگ های براق که در کنار جوی ها کاشته می شود و چوب آن در کاغذسازی و کبریت سازی به کار می رود، سفیدار، سفیددار، شالک، تبریزی

جملاتی از کلمه سپیدار

چو آید درگه لیلی پدیدار شوی زرد و بلرزی چون سپیدار
دلیران از نهیبش روز کوشش همی لرزند چون برگ سپیدار
آن قصه شنیدید که در باغ، یکی روز از جور تبر، زار بنالید سپیدار