سوج
فرهنگ فارسی
بمعنی سوز که از سوختن باشد
ویکی واژه
جمله سازی با سوج
اصلی ترین معبر محله اکبرآباد و اتصال دهنده قلب شهر یاسوج به محله اکبرآباد و سپس به محله تل خسرو. (جهت شمال به جنوب)
ابن فقیه صاحب مختصرالبلدان رستاق ابرشتجان صاحب تاریخ قم آن را با شمول ۱۰ ده، از طسوجهای قم برشمرده است.
امروزه در نقاط مختلفی از ایران خانوادههایی با این فامیلی وجود دارند؛ از جمله: گروهی در تهران، کرمانشاه، لرستان، یاسوج (دشتروم)، دهدشت، میلاجرد استان مرکزی و...
از آن منسوج کاو را دور داده است به چار ارکان کمربندی فتاده است
چه خوش گفت شاگرد منسوج باف چو عنقا بر آورد و پیل و زراف
به نزد حلمش الوند در حساب طسوج به پیش جودش اروند در شمار شمر