سامعه

کلمه سامعه در زبان فارسی به معنای شنونده یا شنیدار است و معمولاً به عنوان صفت یا اسم به کار می‌رود. این واژه مؤنث است و در استفاده از آن در جملات، باید به جنس و شمار آن توجه کرد. می‌توان از این اصطلاح برای توصیف افرادی که به خوبی گوش می‌دهند، بهره برد. در متون رسمی و ادبی، دقت در انتخاب واژه‌های صحیح و معانی آن‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین، اطمینان حاصل کنید که این واژه در زمینه‌ای مناسب به کار رود.

لغت نامه دهخدا

( سامعة ) سامعة. [ م ِ ع َ ] ( ع ص، اِ ) مؤنث سامع. رجوع به سامع شود. || گوش. ج، سوامع. ( مهذب الاسماء ). گوش و اُذُن. ( آنندراج ) || قوتی است در گوش که ادراک اصوات و آوازها می کند. ( غیاث ) ( آنندراج ). شنوایی. ( فرهنگستان )

فرهنگ معین

(مِ عِ یا عَ ) [ ع. سامعة ] (اِفا، ~اِ. ) ۱ - گوش. ۲ - قوة شنوایی.

فرهنگ عمید

۱. = سامع
۲. شنوا.
۳. (اسم ) [مجاز] قوه یا آلت شنوایی، گوش.

فرهنگ فارسی

مونث سامع، شنونده، شنوا، قوه آلت شنوایی، گوش
( اسم مونث ) ۱ - گوش. ۲ - یکی از حواس ظاهر که به واسطه آن اصوات شنیده شود

فرهنگ اسم ها

اسم: سامعه (دختر) (عربی) (تلفظ: sāme'e) (فارسی: سامعه) (انگلیسی: sameeh)
معنی: شنوا

جملاتی از کلمه سامعه

جامی اگر اهل دلی گوش کن سامعه را بدرقه هوش کن
ناطقه از راز فروشان وی سامعه از حلقه بگوشان وی
سامعه را نغمه بدست آورد باصره فانوس پرست آورد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم