زنخدان

کلمه زنخدان در زبان فارسی به معنای ناحیه‌ای از صورت است که در زیر چانه و بالای گردن قرار دارد. این واژه به عنوان یک اصطلاح آناتومیک یا توصیفی در زبان فارسی به کار می‌رود. این ناحیه شامل پوست و بافت نرم در زیر چانه و بالای گردن است و به عنوان بخشی از صورت شناخته می‌شود و در برخی موارد به زیبایی و فرم صورت نیز مرتبط است.

کاربردها:

در پزشکی و آناتومی: در متون پزشکی و آناتومیک، زنخدان به عنوان یک اصطلاح برای توصیف ناحیه خاصی از صورت به کار می‌رود. این ناحیه ممکن است در جراحی‌های زیبایی یا درمان‌های پزشکی مورد توجه قرار گیرد.

در ادبیات و شعر: در این زمینه واژه زنخدان ممکن است به عنوان یک صفت توصیفی برای زیبایی یا جذابیت صورت به کار رود. شاعران ممکن است از این واژه برای توصیف چهره‌های زیبا و دلنشین استفاده کنند.

تفاوت با واژه‌های دیگر:

زنخدان با واژه‌هایی مانند چانه و گردن مرتبط است، اما به طور خاص به ناحیه‌ای اشاره دارد که بین این دو قرار دارد.

لغت نامه دهخدا

زنخدان. [ زَ ن َ ] ( اِ مرکب ) مزیدعلیه زنخ. ( بهار عجم )( آنندراج ). چانه. زنخ. ذقن. زیر چانه. ( ناظم الاطباء ). چانه. ( فرهنگ فارسی معین ). همان زنخ مذکور. ( شرفنامه منیری ). در این لفظ دان زائد است. ( غیاث ). ذقن.زنخ. چانه. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا )

فرهنگ معین

( ~. ) (اِمر. ) چانه.

فرهنگ عمید

چانه، زیر چانه.

فرهنگ فارسی

چانه، زیرچانه
زنخ چانه. یا زنخدان به جیب فرو بردن ۱ - تفکر کردن. ۲ - مراقبه کردن.

ویکی واژه

چانه.

جملاتی از کلمه زنخدان

زنخ کم زن که اندر چاه نفسی تو آن چاه زنخدان را چه دانی
بر لب چاه زنخدان تشنه لب استاده ام آه اگر از سستی طالع نلغزد پای من!
تا دید زنخدان و سر زلف تو، دل گفت نازم سر گویی که به چوگان تو افتد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم