زمره

واژه زمره در زبان فارسی به معنای گروه یا دسته است و برای اشاره به یک گروه خاص از افراد یا اشیاء که ویژگی‌های مشترکی دارند، به کار می‌رود. به عنوان مثال، می‌توان گفت زمره دانشجویان که به معنای گروهی از دانشجویان است.

در برخی متون ادبی و مذهبی، زمره ممکن است به معنای طایفه یا فرقه نیز استفاده شود. به طور کلی، این واژه به تقسیم‌بندی و دسته‌بندی افراد یا اشیاء بر اساس ویژگی‌های مشترک اشاره دارد.

لغت نامه دهخدا

( زمرة ) زمرة. [ زَ م ِ رَ ] ( ع ص ) مؤنث زَمِر. کم موی و کم پشم. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
زمرة. [ زُرَ ] ( ع اِ ) فوج و گروه یا گروه متفرق از مردم. ج، زُمَر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). گروه. ( ترجمان القرآن ). گروه مردمان. ( دهار ). گروه مردم. ( غیاث ). رجوع به ماده بعد شود.
زمره. [ زُ رَ / رِ ] ( از ع، اِ ) گروه. جماعت. دسته. ( از فرهنگ فارسی معین ). مأخوذ از تازی گروه. جمعیت. ( ناظم الاطباء ): هرکه همت او برای طعمه است در زمره بهائم معدود گردد. ( کلیله و دمنه ).
تا یافتم سعادت و تشریف از نجم
مسعودم و مشرف درزمره کرام.سوزنی.عالم است از صف عباداﷲ
جاهل از زمره هم الکفره است.خاقانی.گرچه ز ملوک عهد بودی
در زمره اصفیات جویم.خاقانی.بعد از مدتی همه آزاد و مطلق گردانید و در زمره مستخدمان دولت به دربار هند فرستاد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 406 ). با یکدیگر می گفتند این طایفه از جنس انس و زمره بشرند. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 411 ). بسبب مناسبت شباب در زمره اتراب و اصحاب او منتظم گشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 435 ). همچنین در زمره ٔتوانگران شاکرند و کفور. ( گلستان ). و در زمره صاحبدلان متجلی نشود. ( گلستان ). خردمندی را که در زمره اوباش سخن صورت نبندد، شگفت نیست. ( گلستان ). || سپاه. لشکر. ( ناظم الاطباء ).
- زمره ای از آن؛ بعضی از آن. ( ناظم الاطباء ).
- زمره به زمره؛ طایفه به طایفه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(زُ رِ ) [ ع. زمزمة ] (اِ. ) گروه، جماعت.

فرهنگ عمید

جماعت، فوج، گروه.

فرهنگ فارسی

جماعت، فوج، گروه، زمرجمع
( اسم ) گروه جماعت دسته: در زمره پهلوانان در آمد. جمع زمر.
مونث زمر کم موی و کم پشم

ویکی واژه

زمزمة
گروه، جماعت.

جملاتی از کلمه زمره

سلیم و بارکش می‌باش تا عارض بروز دین کند عرضه ترا بر حق میان زمرهٔ نیکان
سید جمع رسل احمد مرسل که شدست حاصل هر دو جهان زمره انسانی را
با بی‌خبران بی‌بصران چند توان زیست در زمرهٔ کوران و کران چند توان بود
آنکه هست اسم اعظمش مطلق حی و قیوم نزد زمرهٔ حق
او مانند اکثر مشایخ صوفیه، سخت پایبند شریعت بود و معتقد بود که سالک همواره باید افعال احوال خود را با کتاب و سنت بسنجد. هجویری، او را در زمرهٔ مشایخ معرفی می‌کند که حضور را مقدم بر غیبت می‌دانستند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم