دست خالی

عبارت دست خالی در زبان فارسی به معنای نداشتن چیزی یا عدم برخورداری از امکانات، منابع یا ابزار است.

معنای عمومی: وقتی کسی می‌گوید دست خالی آمدم به این معناست که او هیچ چیزی همراه ندارد، مانند پول، هدیه، یا هر گونه ابزار و وسیله‌ای که ممکن است در یک موقعیت خاص لازم باشد.

تجربه‌های شخصی: این عبارت می‌تواند به بیان احساسات یا تجربیات شخصی اشاره داشته باشد، مثلاً وقتی کسی به یک ملاقات یا رویداد می‌رود و بدون هیچ دستاورد یا نتیجه‌ای برمی‌گردد، می‌گوید دست خالی برگشتم.

عدم موفقیت: در بعضی موارد، این عبارت می‌تواند به معنای عدم موفقیت در کسب چیزی باشد. مثلاً در یک رقابت یا چالش، اگر کسی نتواند به هدف خود برسد، می‌گوید دست خالی ماندم.

نماد احساسات: در ادبیات و شعر، این عبارت می‌تواند به عنوان نمادی از حس تنهایی، ناکامی یا فقدان استفاده شود.

لغت نامه دهخدا

دست خالی. [ دَ ] ( ص مرکب ) تهی دست. دست تهی. صفرالید.
- دست خالی ( به اضافه )؛بی بضاعت و مایه. و رجوع به دست تهی شود.
- دست خالی برگرداندن کسی را؛ مأیوس و ناامید و بی حصول مقصود او را بازگرداندن.
- دست خالی برگشتن یا آمدن؛ آمدن از سفر بی ره آورد و ارمغان.
- || بازآمدن از کاری یا رسالتی بی نتیجه مطلوب.
- دست خالی ماندن؛ تهی و دور ماندن دست از...:
دست او خالی نخواهد ماند سالی هفتصد
پای او خالی نخواهد ماند ماهی صدهزار.منوچهری.

فرهنگ معین

( ~. ) [ فا - ع. ] (ص مر. ) تهی - دست.، ~ خالی برگرداندن کسی را ( کن. ) مأیوس برگرداندن او را.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - تهی دست یا دست بر گرداندن کسی را و مایوس بر گرداندن او را ۲ - تدون وسیله.
دست تهی صفرالید یا باز آمدن از کاری یا رسالتی بی نتیجه مطلوب.

ویکی واژه

تهی - دست.؛ ~ خالی برگرداندن کسی را (کن.)
مأیوس برگرداندن او را.

جملاتی از کلمه دست خالی

میرویم ازین چمن با دست خالی همچو گل داغ دل کاورده ایم اینجا یکی صد میبریم
دست خالی گردن کج ناامید مانده آنجا لرز لرزان همچو بید
داغ بر دل شدم از انجمن یار برون دست خالی نتوان رفت ز گلزار برون
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم