آفرینش به عنوان یک مفهوم بنیادین در زندگی بشر، همواره مورد توجه اندیشمندان و فیلسوفان قرار گرفته است. این پدیده نه تنها به شکلگیری جهان و موجودات زنده اشاره دارد، بلکه به فرآیندهای پیچیدهای که در پس این شکلگیری نهفته است، نیز مرتبط میباشد. این واژه به معنای ایجاد و خلق چیزی از عدم، یک عمل شگفتانگیز است که میتواند شامل تولید ایدهها، آثار هنری، و حتی تحولات اجتماعی باشد. در طول تاریخ، انسانها تلاش کردهاند تا با استفاده از خلاقیت و نوآوری، دنیای خود را بهبود بخشند و به مسائل مختلف پاسخ دهند. در این راستا، آفرینش نه تنها به عنوان یک عمل فردی، بلکه به عنوان یک پدیده جمعی نیز در نظر گرفته میشود که تأثیرات عمیقی بر فرهنگ، علم و تکنولوژی دارد. در عصر حاضر، با پیشرفتهای علمی و فنآوری، مفهوم آفرینش دچار تحولاتی شده و انسانها قادرند تا با استفاده از ابزارهای نوین، به خلق و تولید ایدهها و محصولات جدید بپردازند. این امر نه تنها میتواند به توسعه اقتصادی و اجتماعی منجر شود، بلکه به افزایش کیفیت زندگی و رفاه عمومی نیز کمک کند. به همین دلیل، درک صحیح از آفرینش و فرآیندهای آن، برای هر جامعهای حیاتی است و میتواند به عنوان یک منبع الهامبخش برای آیندهای بهتر و روشنتر عمل کند.
آفرینش
لغت نامه دهخدا
( آفرینش ) آفرینش. [ ف َ ن ِ ] ( اِمص ) اسم مصدر و عمل آفریدن. خلق. انشاء. ابداع. خلقت. ( دهار ). اسر. فطرت. ( ربنجنی ). فطر. ( دهار ). جبلت. نشأت. بَنیه
فرهنگ عمید
۲. کار و اثری که از نتیجۀ این عمل به وجود می آید.
۳. قضاوقدر، تقدیر.
۴. چگونگی خلقت.
فرهنگ فارسی
عمل آفریدن، خلقت، آفرش هم گفته شده
فرهنگ اسم ها
معنی: خلقت، خلق، ابداع، عمل آفریدن، انشا، کائنات، ماسوی الله، ( در قدیم ) ( به مجاز ) همه ی آفریدگان، جهان هستی، ( در قدیم ) ( به مجاز ) سرنوشت، حکم تقدیر
جملاتی از کلمه آفرینش
اوست خورشید آفرینش پرتوی از طلعتش اوست دریا ما سوی الله موج آن دریاستی
ز روی خوب نباشد غریب خوی خوش آری در آفرینش حق رمزها بود نه به بازی
ز مداد من سوادی در چشم آفرینش ز ظلال من کلاهی بر تارک معانی