این واژه در فقه اسلامی به معنای اتفاق نظر فقیهان بر سر یک حکم شرعی است و یکی از منابع چهارگانه استنباط احکام به شمار میرود. این مفهوم در میان فرقههای مختلف اسلامی تفاسیر متفاوتی دارد. برخی، اجماع را تنها به اتفاق نظر اصحاب پیامبر (ص) در امری خاص محدود میکنند. اهل سنت، آن را دلیلی مستقل برای اثبات احکام شرعی میدانند.
اما در فقه امامیه، این واژه از دو منظر مورد بررسی قرار میگیرد: نخست، امکان تحقق آن و دوم، اعتبار شرعیاش. در منظر اول، به معنای صرفِ اتفاق نظر فقیهان، بدون در نظر گرفتن سایر ادله، بررسی میشود. این نوع اجماع در کنار کتاب، سنت و عقل، به عنوان یکی از منابع استنباط احکام فقهی مطرح است. چالش اصلی در این زمینه، دشواری اثبات تحقق چنین اجماعی است، چرا که به دست آوردن آرای یکایک فقیهان در طول تاریخ، امری بسیار دشوار یا حتی ناممکن به نظر میرسد.
در منظر دوم، پس از تحقق آن، اعتبار شرعی آن مورد بحث قرار میگیرد؛ یعنی آیا چنین اتفاق نظری از نظر شرعی معتبر است و میتوان به آن استناد کرد؟ در فقه امامیه، رأی غیر معصوم به خودی خود حجیت ندارد، حتی اگر اکثریت فقیهان را شامل شود. بنابراین، در ملاک اعتبار اجماع صرف، سه دیدگاه میان فقیهان امامیه وجود دارد که به بررسی دقیقتر اعتبار و حجیت آن در استنباط احکام میپردازد.