بشر، به عنوان موجودی اجتماعی و عاطفی، همواره در تلاش است تا ارتباطات عمیقتری با دیگران برقرار کند. نیاز به همدلی و درک متقابل از جمله ویژگیهای بارز انسانهاست که موجب شکلگیری جوامع و فرهنگها میشود. این ارتباطات نه تنها به تقویت پیوندهای اجتماعی کمک میکند، بلکه بر رشد فردی و توسعه شخصیت نیز تأثیرگذار است. در دنیای امروز، چالشهای متعددی مانند تنهایی و انزوا در بین افراد وجود دارد که میتواند به سلامت روانی آنها آسیب بزند. از این رو، ایجاد فضاهایی برای تعاملات مثبت و سازنده میان افراد، امکانپذیر است. به این ترتیب، نه تنها دوستیها و روابط خانوادگی تقویت میشود، بلکه افراد توانمندی بیشتری برای مواجهه با مشکلات و چالشهای زندگی پیدا میکنند. بنابراین، اهمیت ارتباطات انسانی و توجه به نیازهای عاطفی و اجتماعی در زندگی روزمره، یکی از ارکان اساسی برای رسیدن به یک زندگی سالم و شاداب است. ایجاد محیطهای حمایتی و پرورش روحیه همدلی میتواند به پیشرفت فردی و اجتماعی کمک شایانی نماید و در نهایت، به بهبود کیفیت زندگی منجر شود.

بشری
لغت نامه دهخدا
- بشری زادگان؛ نسل بشری:
بازپسین طفل پری زادگان
پیشترین بشری زادگان.نظامی.- ضعف بشری؛ ضعف انسانی. ( ناظم الاطباء ).
- عقول بشری؛ دانشهای انسانی. ( ناظم الاطباء ).
|| جسمانی، مربوط به جسم. ( از دزی ج 1 ص 89 ).
بشری. [ب ُ را ] ( ع ص ) مژده. قوله تعالی: یا بشری هذا غلام ( قرآن 19/12 ) مثل عصای و در تثنیه یا بُشرَیی گویند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مژده و بشارت. ( غیاث ): بشارت. و بشراک و بشری لک. دعا است. ( از اقرب الموارد ). و ما جعله اﷲ الابشری... ( قرآن 126/3 ). قل نزله روح القدس من ربک بالحق لیثبت الذین آمنوا و هدی ً و بشری للمسلمین. ( قرآن 16 / 102 ). مژدگانی. ( السامی فی الاسامی ) ( ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 26 ):
باد چو بر زلف او وزید جهان را
داد به پیروزی سعادت بشری.امیرمعزی ( از آنندراج ).|| ( ع مص ) مژده دادن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). مژدگانی دادن. ( تاج المصادر بیهقی ). || پیشرو. طلایه. بهنگام حوادث. ( از دزی ج 1 ص 88 ).
بشری. [ ب ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به بشر که نام کسی بوده است. ( سمعانی ).
بشری. [ ب ُ را ] ( اِخ ) نام یار برآرنده یوسف علیه السلام از چاه. ( غیاث ):
از پی یوسف کسان بغرض
گاه بشری و گه بشیر مباش.سنایی.
بشری. [ ب ِ ] ( اِخ ) ابوالحسن بشری تلمیذ سهل بن عبداﷲ محدث بود. ( منتهی الارب ).
بشری. [ ب ِ ] ( اِخ ) ابوجعفر محمدبن یزید اموی. از فرزندان بشربن مروان شاعر بغداد بود. ( از اللباب ج 1 ص 127 ).
بشری. [ ب ِ ] ( اِخ ) ابوعمرو بشری. محدث بود. ( منتهی الارب ).
بشری. [ ب ِ ] ( اِخ ) احمد بشری بن محمدبن احمد. محدث بود. ( منتهی الارب ).
بشری. [ ب ُ ش َ را ] ( اِخ ) دهی است بشام. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
بشری. [ ب َ ش َ را ] ( اِخ ) دهی است به مکه به نخله شامیه. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
بشری. [ ب ُ را ] ( اِخ ) نام قریه ای است. ( از معجم البلدان ). و رجوع به کتاب الوزراء و الکتاب ص 130 شود.
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) مژده دادن. ۲- ( اسم ) مژده مژدگانی.
نام قریه ایست.
فرهنگ اسم ها
معنی: بشارت، مژده، مژدگانی، از واژه های قرآنی ( یونس: )
جملاتی از کلمه بشری
زهی دو چشم خرد را چو زینت دیدار زهی دو گوش طمعرا چو آیت بشری
در بر نفع سیاسی نکند پیمان کار این نه من گویم کاین هست ز طبع بشری