برحسب

کلمه برحسب در زبان فارسی به معنای براساس یا طبق است و به طور کلی برای نشان دادن مبنای یک عمل یا ارزیابی به کار می‌رود. این واژه به ما کمک می‌کند تا بفهمیم که یک موضوع یا عمل تحت تأثیر چه معیاری قرار دارد. به عبارت دیگر، برحسب به ما می‌گوید که چیزی بر اساس چه اصول یا معیارهایی بررسی یا انجام می‌شود. این اصطلاح به ویژه در موقعیت‌هایی که نیاز به تعریف مبنای تصمیم‌گیری یا ارزیابی داریم، بسیار کاربردی است. در واقع، استفاده از برحسب می‌تواند نشان‌دهنده دقت و روشنی در بیان معیارها و اصولی باشد که ما به آن‌ها استناد می‌کنیم. این کلمه در متون علمی، قانونی و حتی روزمره برای مشخص کردن اصول و مبنای کارکردها و تصمیمات به کار می‌رود.

لغت نامه دهخدا

برحسب. [ ب َ ح َ ] ( حرف اضافه مرکب ) ( از: بر + حسب ) موافق. بروفق.
- برحسب آرزو؛ مطابق و موافق آن:
شکر خدا که از مدد بخت کارساز
برحسب آرزوست همه کار و بار دوست.حافظ.- برحسب اتفاق؛ اتفاقاً. قضا را. ( ناظم الاطباء ).
- برحسب دلخواه؛ یعنی بر وفق آرزوی دل. ( آنندراج ):
شد آن فتح برحسب دلخواه نیز
زن و مردش آمد غلام و کنیز.هاتفی ( آنندراج ).- برحسب ظاهر؛ ظاهراً.

فرهنگ فارسی

موافق بر وفق.

جمله سازی با برحسب

انعام و بر برحسب رزق خلق کرد در بنده پروریدن او را نه اختیار
باد برحسب رضای تو همه ساله قضا باد بر حکم مراد تو همه ساله قدر
شاه باز آمد برحسب مراد دل ما ملت از رایت او ساخته عونی به سزا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال امروز فال امروز فال لنورماند فال لنورماند فال تک نیت فال تک نیت