برافروختن به معنای روشن کردن، شعلهور کردن یا به وجود آوردن آتش است. این واژه میتواند به صورت مجازی نیز به کار رود و به معنای ایجاد هیجان، شور و اشتیاق در افراد یا گروهها اشاره کند. به عنوان مثال، برافروختن احساسات، به معنای تحریک و افزایش احساسات درونی یا ایجاد انگیزه و شور در افراد است. در کل، برافروختن به معنای ایجاد و افزایش حرارت، نور یا هیجان در هر زمینهای است.
برافروختن
لغت نامه دهخدا
برافروختن. [ ب َ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) افروختن. مشتعل ساختن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شعله ور ساختن. شعل. اشعال. تشعیل. ( منتهی الارب ). || افزایش دادن. بالا بردن: صفت معجونی که خداوند فالج را تب آرد و حرارت را برمی افروزد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). جسم حرارت غریزی را بجنباند و برافروزد و بدان سبب دل گرم شود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). چنانکه پندارد که از خواهانی و جویایی او هرآن کار را، حرارت غریزی او بر می افزود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). || روشن کردن. ( ناظم الاطباء ). منور ساختن. فروغ بخشیدن. فروزان کردن. نور بخشیدن.
فرهنگ فارسی
افروختن مشتعل ساختن.
جمله سازی با برافروختن
💡 آئین سنتی چراغ بران از مراسم های ویژه اهالی شهرکرد است که در نوروز اجرا می شود و در این آیین مردم شهرکرد با اعتقاد بر این که نوروز، روز برافروختن چراغ حاجت و طلب انسان هاست آیین سنتی چراغ بران را از غروب آفتاب تا لحظه تحویل سال نو برگزار می کنند.
💡 همچنین در سنندج چندین هزار نفر از شهروندان کرد سنندجی همچون سالهای گذشته در «گردنه صلوات آباد» سنندج تجمع کرده و اقدام به برافروختن آتش چهارشنبه سوری کرده و به صورت گروههای بزرگ به پایکوبی پرداختند و شعارهایی علیه وضع موجود سر دادند.
💡 افغان که روی زرد خود از بیم چشم زخم می باید از تپانچه برافروختن مرا
💡 در روز دهم بهمن ماه هر سال زرتشتیان اهواز گرد هم میآیند و با برافروختن آتش و خواندن سرود و نیاش آیین جشن سده را به جا میآورند.