بتدریج به معنای کمکم یا به تدریج است. این واژه به فرآیندهایی اشاره دارد که به آرامی و مرحله به مرحله پیش میروند. در واقع، این مفهوم نشاندهندهی یک تغییر یا پیشرفت است که به صورت یواش یواش و بدون شتاب اتفاق میافتد. به عنوان مثال، در آثار ادبی مانند کلیله و دمنه مشاهده میشود که شخصیتها یا اصحاب سلطنت به مرور زمان به درجات و مراتب بالاتر میرسند؛ این نشاندهندهی این است که آنها به تدریج و به صورت پی در پی به موفقیت دست یافتهاند. این فرآیند تدریجی میتواند در جنبههای مختلف زندگی انسانی، از جمله رشد شخصی، تحصیل، یا حتی در روابط اجتماعی نیز مشاهده شود. به همین دلیل، باید توجه داشت که پیشرفتهای بزرگ معمولاً ناشی از یک سری تلاشهای کوچک و مداوم هستند که به تدریج به نتیجه میرسند. در نتیجه، این مفهوم به ما یادآوری میکند که صبر و استمرار در هر زمینهای میتواند ما را به اهدافمان نزدیکتر کند.
بتدریج
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
جمله سازی با بتدریج
چشم دارم که بکام تو شود هر دوری که بتدریج زمان گنبد دوران دارد
ما بتدریج در مقام سلوک خیمه در پهلوی ملک زده ایم