واژه انگشتی در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد که در ادامه به تفصیل هر یک از این معانی و کاربردها پرداخته میشود:
قطعه انگشت مانند: این واژه میتواند به هر نوع قطعه یا شیء کوچک و باریکی که به شکل انگشت است اشاره داشته باشد.
انگشتی به عنوان غذا: این نوع خوراکی شامل ترکیبی از بلغور، نخود، ماش و لوبیا است که به گونهای پخته میشود که بتوان با انگشتان خورد. این نوع غذاها به عنوان خوراکهای ساده و مقوی شناخته میشوند.
جانوران انگشتی: اشاره به گروهی از جانوران ریز و خاص دارد که نازا و بدون دهان و شاخک هستند. این اصطلاح در علم جانورشناسی برای توصیف این نوع جانوران استفاده میشود و به تنوع زیستی آنها اشاره دارد.
جای انگشت در دستکش: این کاربرد به محلی اشاره دارد که برای انگشتان در دستکشها طراحی شده است. دستکشها دارای انگشتگاههایی هستند که به راحتی انگشتان را در خود جای میدهند.
پوشش لاستیکی: این نوع پوشش به عنوان محافظی برای انگشتان زخم شده به کار میرود و به افراد کمک میکند تا از آسیبهای بیشتر جلوگیری کنند.
فرورفتگیهای حاشیه کتابهای مرجع: این فرورفتگیها به حاشیههای کتابهای مرجع اشاره دارد که حروف الفبا برای آسانتر شدن جستجو بر روی آنها نوشته شده است.
آلکساسور جزو دروخزندگان است؛ دستقاپانی گردندراز با دندانهای برگشکل، چنگالهای بزرگ دست، و پنجههای پهن و چهارانگشتی پا. دستهای آلکساسور چنگالهایی دراز و باریک و شستهایی بسیار خمیده داشتند. این دستها احتمالاً برای غذا خوردن و شاید دفاع از خود بهکار میرفتند.
ایا شهریاری که کرده ست مارا هر انگشتی از توبه روزی ضمانی
گرمشدن بیش از حد سیمپیچها مسئلهای بسیار جدی برای ماشین است. یک قاعده سر انگشتی قدیمی میگوید به ازای هر ۱۰ درجه افزایش درجه حرارت نسبت به حرارت مجاز سیمپیچها عمر متوسطه ماشین نصف میشود. حساسیت مواد عایقی امروزی نسبت به شکست کمتر از این است، اما افزایش حرارت هنوز اثر خود را دارد.
اوبرایان بیشتر به تام یورک در گسترش آهنگهایی که تام یورک نوشتهاست کمک میکند. برای مثال او در ساختن قطعه کارما پلیس و خوششانس (او سازنده قسمت ابتدایی آهنگ است و صدای پشت تام یورک را میخواند) و سه انگشتی سهم به سزایی داشتهاست.
مفصلهای بین استخوانهای مچپایی و کفپایی را مفاصل مچپاییکفپایی (تارسومتاتارس) میگویند. مفصلهای بین استخوانهای کف پا و بند اول انگشتان پا را مفاصل کفپاییبندانگشتی (متاتارسوفالانژیال) میگویند.
از برای نیش زنبورش مهیا داردت گر ز شیرینیش انگشتی بیالاید ترا